تاثیر تبلیغات بر کسب و کار های امروزی بسیار چشمگیر است. به هر حال تبلیغات یک ابزار ارتباطی و بازاریابی قدرتمند است که در دنیای امروز بسیار فراگیر شده است. کسب و کارهای مختلف، بودجه‌های قابل توجهی را برای تبلیغات در نظر می‌گیرند. از شرکت‌های بزرگ چندملیتی گرفته تا کسب و کارهای کوچک و استارتاپ‌ها، همگی سعی می‌کنند از قدرت و تاثیر تبلیغات اینترنتی بر فروش کالا های خود بهره‌برداری کنند. آنها سعی می‌کنند به کمک تبلیغات، پیام‌ های خود را با هدفمندی و جذابیت بیشتر به مخاطبان و مشتریان منتقل کنند. در کل، هدف اصلی کسب و کارها از تبلیغات، جلب توجه، شناخته شدن و برقراری ارتباط با مشتریان است. خوشبختانه با پیشرفت تکنولوژی، رشد رسانه‌ها و گسترش اینترنت، امکانات بسیاری برای تبلیغات در دسترس کسب و کارها قرار گرفته است. توصیه می‌شود با این نوشته همراه باشید تا در مورد مزایا و تاثیرات تبلیغات بر کسب و کارها بیشتر بدانید.

 

اولین تاثیر تبلیغات بر کسب و کار؛ کمک به شناخته شدن برند

احتمالا تاکنون بارها این گفته را شنیده اید که تبلیغات برای شروع کسب و کارها ضروری است. بله، درست است تبلیغات برای شروع کسب و کارها اهمیت فوق العاده ای دارد. زیرا تبلیغات در شناساندن برند های جدید به مردم نقش مهمی ایفا می کند. تبلیغات با ارائه پیام‌هایی منحصر به فرد و قوی، به مخاطبان کمک می‌کند تا یک برند را  بهتر به خاطر بسپارند و با آن ارتباط برقرار کنند. در واقع، تبلیغات برندهای نوپا را توانمند می سازد، به آنها هویت می‌بخشد و بر مزایای منحصر به فرد آنها در ذهن مشتریان تاکید می‌کند. تبلیغات با ارائه اطلاعات، داستان‌ها و تصاویر جذاب، احساسات و ارتباطاتِ عاطفی را در مورد برند ها بر می انگیزد.

در واقع، تبلیغات به مشتریان فعلی و آینده اجازه می‌دهد که با خصوصیات، ارزش‌ها و اهداف برندها بهتر آشنا شوند. تبلیغات با تکرار و حضور پیوسته در وسایل ارتباط جمعی مانند تلویزیون، رادیو، رسانه‌های اجتماعی و سایر رسانه‌ها، شناخت برندها را تثبیت می‌کند. این حضور مکرر در ذهن مخاطبان، موجب تقویت اعتماد و اطمینان مشتریان نسبت به برندها نیز می‌شود. با تبلیغات مناسب، برندها می‌توانند به عنوان  ‌نام هایی قابل اعتماد، شناخته شده و مورد توجه مشتریان قرار گیرند.

دومین تاثیر تبلیغات بر کسب و کار ها، بالا بردن رقابت پذیری

از یک جنبه دیگر نیز تبلیغات برای شروع کسب و کارها مهم است؛ تبلیغات سبب ارتقای رقابت پذیری کسب و کارها می شود. رقابت پذیری به معنای توانایی یک کسب و کار برای مقابله با رقبا، جلب نظر مشتریان و حفظ موقعیت خود در بازار است. مطالعات انجام شده نشان داده اند که دلیل شکست بسیاری از کسب و کارهای نوپا رقابت بوده است. همچنین مشخص شده که تبلیغات می‌تواند نقش مهمی در ارتقای رقابت پذیری کسب و کارها داشته باشد و از شکست‌های زودهنگام جلوگیری کند. بنابراین از این جهت نیز تبلیغات برای شروع کسب و کارها مهم است. تبلیغاتِ مناسب و قوی به کسب و کارها امکان می‌دهد تا نکات قوت و مزایای رقابتی خود را برجسته کنند. آنها می‌توانند به مشتریان خود متمایز بودن محصولات یا خدمات خود نشان دهند. با اثبات این تمایز، کسب و کارها می‌توانند مشتریان را به سمت خود جذب کنند و از رقبا پیشی بگیرند.

تبلیغات، همچنین به کسب و کارها امکان می‌دهد تا با جامعه هدف خود ارتباط برقرار کنند و از انگیزه‌ها و نیازهای آن آگاه شوند. با شناخت عمیق‌تر از مشتریان و بازار هدف، کسب و کارها می‌توانند به شکلی دقیق‌ و هدفمندتر به نیازها و انتظارات مشتریان پاسخ دهند و در نتیجه رقابت‌پذیری خود را بالا ببرند. البته کیفیت و نحوه تبلیغ کسب و کار ها نیز اهمیت زیادی بر رقابت پذیری آنها دارد. به علاوه کسب و کارها باید بازار و رقبای خود را به خوبی تحلیل کنند. زیرا این تحلیل و بررسی ها هستند که در بهبود و تدوین درست استراتژی‌های تبلیغاتی به کسب و کار ها کمک می کنند. نکته دیگر اینکه باید رسانه ها و کانال های تبلیغاتی، متناسب با حوزه فعالیت کسب و کار انتخاب شوند تا بودجه تبلیغاتی در مسیر های اشتباه خرج نشود.

 

اثر بَعدی تبلیغات بر کسب و کارها، القا کنندگی بالا

چهارمین تاثیر تبلیغات بر کسب و کار ها این است که تبلیغات می‌توانند برای مخاطبان هدفِ خود، بسیار القا کننده باشد. این موضوع برای بسیاری از کسب و کارها مهم است زیرا آنها می‌توانند به کمک این قابلیت، مفاهیمی را که به نفع خودشان است در تبلیغات بیاورند و این مفاهیم را به بینندگان القا کنند. فرض کنید یک کسب و کار که در زمینه فناوری اطلاعات فعال است می‌خواهد از نوآوری و ایده‌پردازی خود سخن بگوید. این کسب و کار با استفاده از تبلیغات خلاقانه، می‌توانند به خوبی این ذهنیت مثبت را در مورد خود در ذهن بینندگان ایجاد کند.

به عنوان مثال، با ارائه یک تبلیغ خلاقانه درباره ایده‌های پیشرفته در زمینه هوش مصنوعی و اینترنت اشیا، مشتریان احتمالی متوجه خلاقیت و نوآوری کسب و کار خواهند شد. مثالی دیگر در این زمینه یک شرکت خودروسازی فرضی است که خودرویی الکتریکی با قابلیت‌های هوشمند را در تبلیغات خود نمایش می دهد. این کمپانی با تبلیغات خود به مرور زمان می‌تواند در جامعه، تفکر درباره خودروهای پایدار و نوآورانه را تقویت کند. تفکری که در نهایت به افزایش فروش محصولات کمپانی مورد نظر ختم می شود.

 

چهارمین تاثیر تبلیغات بر کسب و کار ها، افزایش فروش

امروزه تاثیر تبلیغات اینترنتی بر فروش کالا و خدمات برای همه اثبات شده است. منتها نباید از ابزارهای سنتی‌ترِ تبلیغاتی همچون رادیو و تلویزیون نیز غافل شد. در کل، تبلیغات در انواع مختلف آن می‌تواند جذب مشتریان جدید را افزایش دهد و در نتیجه، فروش را بیشتر کند. ارائه اطلاعات دقیق و جذاب، سبب افزایش تاثیر تبلیغات اینترنتی بر فروش کالاها و خدمات می‌شود. این سبک از تبلیغات می‌تواند مشتریان را متقاعد کند که به محصولات یا خدمات معرفی شده نیاز دارند. در کل، هر نوع تبلیغاتی به شرط مکرر و پیوسته بودن می‌تواند به یادآوری برند و محصولات به مشتریان کمک کند و آنها را تشویق به خرید مجدد کند. با استفاده از تحلیل‌های بازاریابی نیز کسب و کارها می‌توانند تبلیغات خود را بهتر با نیازها و ترجیحات مخاطبانِ هدف سازگار کنند و بازدهی تبلیغات خود را بهبود بخشند.

سوالات متداول در مورد اثر تبلیغات بر کسب و کارها

آیا تبلیغات میتواند سبب افزایش وفاداری مشتریان سابق شود؟

بله، یک تاثیر تبلیغات بر کسب و کار های مختلف که اهمیت فوق العاده ای هم دارد کمک به افزایش وفاداری مشتریان سابق است. وفاداری مشتریان برای همه کسب و کارها بسیار حائز اهمیت است. زیرا این مشتریان وفادار علاوه بر خرید مجدد، در معرفی و ترویج برند نیز نقشی فعالانه ایفا خواهند کرد. تبلیغات، یک ابزار ارتباطی قوی است و می‌تواند نقش بسیار مهمی در تقویت ارتباط با مشتریان داشته باشد. این تقویت ارتباط به مشتریان احساس خوشایندی می دهد و سبب وفادار ماندن آنها به برند و کسب و کار شما می شود.

 

آیا این گفته درست است که برندهای موفق نیازی به تبلیغات ندارند؟

خیر، این گفته صحیح نیست. در واقع، تبلیغات برای برندهای موفق  نیز بسیار حائز اهمیت است و به عنوان یکی از ابزارهای اساسی در بازاریابی استفاده می‌شود. برندها معمولاً از تبلیغات برای حفظ و تقویت شناخت برند، جذب مشتریان جدید، ارتقاء فروش و افزایش وفاداری مشتریان استفاده می‌کنند. جالب اینجاست که برندهایی همچون کوکاکولا و پپسی، علی‌رغم قدمت و موفقیت‌های بسیار، همچنان سالانه هزاران دلار را برای تبلیغات صرف می‌کنند. آنها با استفاده از تبلیغات و استراتژی‌های بازاریابی خلاقانه، توانسته‌اند شناخت برند خود را حفظ کرده و در ذهن مشتریان خود جایگاه ویژه‌ای داشته باشند. تبلیغاتِ مستمر برندهای کوکاکولا و پپسی به مشتریان یادآوری می‌کند که این دو برند همچنان در دسترس هستند و ارزش خود را حفظ کرده‌اند. بنابراین تبلیغات برای برندهای موفق به عنوان یک ابزار استراتژیک برای رشد و توسعه، مورد استفاده قرار می‌گیرد.

اثر تبلیغات در رسانه های سنتی بیشتر است یا در پلتفرم های مبتنی بر اینترنت؟

طبیعتا تاثیر تبلیغات بر کسب و کار ها تابع محیط و فضایی است که به عنوان بستر تبلیغات انتخاب می شود. در گذشته، رسانه‌های سنتی مانند تلویزیون، رادیو، مجلات و روزنامه‌ها به عنوان بستر اصلی تبلیغات برای شرکت‌ها و برندها استفاده می‌شدند. این رسانه‌ها به دلیل پخش عمومی و دسترسی گسترده به جمعیت، می‌توانستند برندها را به خوبی معرفی کنند و تاثیر بزرگی در آگاهی مشتریان داشته باشند.

با پیشرفت فناوری و رشد اینترنت، روش‌هایی همچون تبلیغات کسب و کار در گوگل، تبلیغات در شبکه‌های اجتماعی و … رواج پیدا کردند. این روش‌های جدید امکاناتی همچون دسترسی آسان به اطلاعات و هدفمندسازی دقیق تبلیغات بر اساس نیازهای مشتریان را فراهم کرده‌اند. این مزایا سبب شده اند که بسیاری از مردم مثلا برای تبلیغ کسب و کار خانگی خود به روش‌های تبلیغاتی مبتنی بر اینترنت روی بیاورند.  با این حال، نمی‌توان به طور قطعی گفت که کدام یک از این دو بستر سنتی و مدرن، بهتر هستند. هر دو بستر می‌توانند به صورت موثر در ارتقای شناخت برند، جذب مشتریان و افزایش فروش تاثیر گذار باشند.

 

کلام آخر

در این نوشته در مورد تاثیر تبلیغات بر کسب و کار ها صحبت شد. به علاوه گفته شد که اگرچه تبلیغات برای شروع کسب و کارها بسیار مهم است در ادامه مسیر موفقیت نیز نباید از این ابزار بازاریابی غافل شد. رفتار دو کمپانی معروف و بزرگ جهانی یعنی کوکاکولا و پپسی، گواهی بر صحت این توصیه است. همانطور که در متن بالا هم گفته شد این دو کمپانی، علی رغم موفقیت های گسترده همچنان از تاثیر تبلیغات بر کسب و کار خود غافل نشده اند و به تبلیغات توجه و تاکید دارند. البته این رفتار، صرفا مختص دو کمپانی نامبرده نیست و اغلب کمپانی‌های موفق جهانی برای خود استراتژی مشابهی را در مورد تبلیغات تعریف کرده اند.

افزایش هوش مالی یکی از مهمترین اهدافی است که بسیاری از مردم در زندگی روزمره در پی آن هستند. هوش مالی به معنای داشتن دانش و فهم درباره موضوعات مالی و توانایی اتخاذ تصمیمات هوشمندانه در مورد پول و منابع مالی است. تقویت هوش مالی باعث می‌شود که افراد بتوانند مدیریت امور مالی شخصی خود را بهبود بخشند و برنامه‌ریزی مالی دقیق تری داشته باشند. افرادی که هوش مالی بالاتری دارند قادر خواهند بود تفاوت بین هزینه‌های ضروری و غیرضروری را بهتر تشخیص دهند. همچنین اینگونه افراد، غالبا درک بهتری از فرصت‌های سرمایه‌گذاری و مدیریت ریسک خواهند داشت. در نتیجه سرمایه‌گذاری‌های مناسب‌تری انجام می دهند و از طریق این سرمایه‌گذاری های هوشمندانه در کسب ثروت، موفق تر خواهند بود. خلاصه اینکه تقویت هوش مالی تبدیل به یک موهبت بزرگ در زندگی انسان خواهد شد. بنابراین اگر شما نیز می‌خواهید در مورد چگونگی ارتقای هوش مالی خود بیشتر بدانید با این نوشته همراه بمانید.

 

  تعریف هوش مالی

هوش مالی، معیاری برای سنجش توانایی شما در درک و به کارگیری مؤثر دانش مالی است. این معیار، شامل بودجه ریزیِ شخصی، درک اعتبارات و وام، سرمایه گذاری عاقلانه و تصمیم گیری آگاهانه در مورد پول است. تقویت هوش مالی می تواند به شما کمک کند که از نظر مالی ایمن تر شوید. همچنین به شما امکان می دهد در مورد پس انداز، سرمایه گذاری و بدهی ها، تصمیمات استراتژیک و بهتری بگیرید.

 

 راه کار هایی برای افزایش هوش مالی

 

خود را آموزش دهید

کتاب‌هایی در مورد چگونگی افزایش هوش مالی بخوانید. در سمینارها و دوره‌های آنلاین شرکت کنید و در کلاس‌های مربوط به سواد مالی ثبت‌نام کنید. یافتن کتاب در مورد چگونگی افزایش هوش مالی در کتابفروشی ها و کتابخانه ها آسان است چون کتاب های متعددی در این رابطه چاپ شده اند. شما می توانید با کتاب هایی کلاسیک مانند «پدر پولدار، پدر بی پول» نوشته رابرت کیوساکی یا «ثروتمندترین مرد بابل» نوشته جورج اس.کلاسون شروع کنید. این دو کتاب برای ارتقای هوش مالی شما بسیار عالی خواهند بود. خلاصه اینکه باید به یادگیری ادامه دهید. دنیای مالی به طور مداوم با گزینه های سرمایه گذاری و مقررات و شرایط جدیدِ بازار در حال تغییر است. باید علاوه بر خواندن کتاب درباره افزایش هوش مالی، همواره کنجکاو بمانید، سوال بپرسید و هرگز یادگیری را متوقف نکنید.

 

برای افزایش هوش مالی، دخل و خرج خود را یادداشت کنید

برای درک درآمد خالص خود پس از مالیات و سایر کسرها وقت بگذارید و دخل و خرج خود را نیز یادداشت کنید. این دو برای افزایش هوش مالی و مدیریت موثر مالی شما بسیار مهم هستند. یادداشت کردن به شما کمک می‌کند تا بفهمید پولتان کجا می رود و چطور می توانید آن را مدیریت کنید. برای یادداشت برداری مالی، می توانید از برنامه های بودجه بندی استفاده کنید یا به سادگی یک صفحه اکسل برای ردیابی درآمد و هزینه های خود ایجاد کنید.

 

ارزش زمانی پول را درک کنید

در مطالعه برای درک چگونگی افزایش هوش مالی در مورد بهره مرکب و ارزش زمانی پول نیز خواهید آموخت. همچنین یاد خواهید گرفت که چگونه سرمایه گذاری در طول زمان می تواند منجر به رشد های مالی قابل توجه شود. البته باید پول خود را در دارایی های مختلف سرمایه گذاری کنید. برای کاهش ریسک، روی ترکیبی از دارایی‌ها مانند سهام، اوراق قرضه و املاک سرمایه‌گذاری کنید. تنوع در سرمایه گذاری ها می تواند از ثروت شما در برابر نوسانات در هر حوزه ای محافظت کند.

 

درباره مالیات ها و بیمه، بیشتر بیاموزید

درک قوانین مالیاتی به شما کمک کند از معافیت های مالیاتی استفاده کنید و از جریمه ها اجتناب کنید. درنتیجه این موضوع نیز به تقویت هوش مالی شما کمک زیادی خواهد کرد. منتها اگر فکر می‌کنید مسائل مالیاتی، خیلی پیچیده هستند می توانید با یک متخصص مالیاتی مشورت کنید. همچنین باید بدانید به چه نوع بیمه هایی (از جمله بیمه سلامت، زندگی و دارایی) نیاز دارید. درک کنید که خط‌مشی ‌های بیمه ای شما چه چیزهایی را پوشش می‌دهند و این خط مشی ها چه هزینه‌هایی دارند.

 

افزایش هوش مالی با برنامه ریزی برای مخارج عمده و آگاهی از اخبار عمده اقتصادی

اگر بتوانید در هزینه های عمده، صرفه جویی کنید در واقع در پروسه تلاش برای افزایش هوش مالی خود نیز موفق بوده اید. مثلا زمانی که هزینه های خرید خانه، ماشین یا مخارج دانشگاه را کاهش می ‌دهید می‌توانید از استرس‌ ها و مشکلات مالی آینده جلوگیری کنید. البته برای موفقیت در برابر چالش های مالی آینده باید اخبار و رویدادهای مربوط به اقتصاد را نیز به صورت پیوسته دنبال کنید. درک اخبار اقتصادی می‌تواند به شما در تصمیم گیری های مالی آگاهانه کمک زیادی بکند.

 

با یک مشاور مالی صحبت کنید

مشاوران مالی می توانند بر اساس وضعیت مالی منحصر به فرد شما مشاوره شخصی ارائه دهند. آنها می توانند راه و رسم بهبود هوش مالی را به شما بیاموزند. به شما در ایجاد یک برنامه مالی کمک کنند و شما را به سمت اهداف مالی خود هدایت کنند.

 

درباره تورم و مدیریت ریسک بیشتر بیاموزید

تورم ارزش پول را در طول زمان کاهش می دهد. در نتیجه درک تورم می تواند قدم بزرگی در افزایش هوش مالی شما باشد. این موضوع به شما کمک کند تصمیمات سرمایه گذاری بهتری بگیرید، از تورم پیشی گرفته و ثروت خود را افزایش دهید. البته باید بدانید که همه سرمایه گذاری ها با ریسک های خاص خود همراه هستند. پس باید درک و مدیریت ریسک برایتان مهم باشد. زیرا این موضوع می‌تواند به شما کمک کند تا تصمیمات سرمایه گذاری هوشمندانه‌تری بگیرید و از ثروت خود محافظت کنید.

انضباط مالی داشته باشید و از ابزارهای آنلاین مدیریت مالی بهره بگیرید

عادات مالی خوب مانند زندگی در سطح درآمد خود، اجتناب از بدهی های غیر ضروری، پس انداز و سرمایه گذاری منظم را در خود پرورش دهید. این عادت ها به مرور سبب تقویت هوش مالی شما خواهند شد. زیرا که این عادت ها به نحوه مدیریت و رشد ثروت شما مربوط می شود. برای ساخت عادت های مالی جدید، ابزارها و برنامه های آنلاین زیادی نیز وجود دارند که می‌توانید از آنها بهره بگیرید. این ابزارها و برنامه ها به شما در پیگیری هزینه ها، مدیریت سرمایه گذاری ها و برنامه ریزی های مالی کمک زیادی می کنند.

 

درک کنید که افزایش هوش مالی یک ماراتن است

بهبود و تقویت هوش مالی شما یک فرآیند مادام العمر و یک ماراتن است، نه یک دو سرعت. در نتیجه نباید برای دیدن نتایج مالی سریع، بی قراری کنید. شما باید قدم هایی در زمینه ارتقای هوش مالی خود بردارید و به نتایج، زیاد فکر نکنید. نتایج، خود به خود و به تدریج در زندگی شما خود را نشان خواهند داد. به تدریج متوجه می شوید که برای حرکت در دنیای پیچیده مالی، اجتناب از دام های مالی و ساختن آینده ای امن و مرفه، حرفه ای شده اید.

 

اهمیت افزایش هوش مالی کودکان

آموزش و تقویت هوش مالی در کودکان اهمیت بسیاری زیادی دارد و مزایای زیادی در آینده آنها خواهد داشت. از جمله موارد زیر: ۱- کمک به استقلال مالی سریعتر؛ آموزش هوش مالی، کودکان را برای استقلال مالی در آینده آماده تر می‌کند. آنها یاد می‌گیرند که پول را به خوبی مدیریت کنند و برنامه‌ریزی مالی درستی داشته باشند. این مهارت‌ها به آنها اجازه می‌دهد تصمیم‌های مستقل در زمینه پول‌ و سرمایه‌گذاری بگیرند. ۲- ایجاد عادات مالی سالم؛ آموزش هوش مالی به کودکان، فرصتی ایجاد می‌کند تا بتوانیم عادات مالی سالمی را در زندگی روزمره‌ آنها ایجاد کنیم. آنها یاد می‌گیرند که پس انداز کنند، به طور معقول هزینه کنند و در مقابل وسوسۀ خریدهای تصادفی مقاومت داشته باشند. این عادات مالی سالم، زندگی مالی کودکان را برای همیشه تحت تاثیر قرار خواهند داد.

۳- افزایش توانایی مدیریت بدهی‌ها در آینده؛ تقویت هوش مالی در کودکان سبب توانایی آنان در مدیریت بدهی‌ها در بزرگسالی می‌شود. آنها از تسهیلات مالی در آینده، بهتر استفاده کرده و تعهدات مالی خود را به موقع پرداخت خواهند کرد. در کل این آموزش‌ها به آنها کمک می‌کنند تا در آینده با مسائل مالی مربوط به بدهی‌ها بهتر مقابله کنند. ۴- توانایی برنامه‌ریزی مالی: آموزش هوش مالی به کودکان، برنامه‌ریزی مالی را به آنها می‌آموزد. آنها به تدریج می‌توانند برنامه‌های مالی بلندمدت و کوتاه‌مدت برای خود تعیین کنند و به اهداف مالی خود در آینده برسند. این توانایی به آنها کمک می‌کند تا مسئولیت پولی خود را به خوبی بپذیرند و تصمیم‌های مالی بهتری بگیرند. ۵ – پیشرفت شغلی و کسب و کار در آینده؛ داشتن هوش مالی در کودکان، زمینه را برای پیشرفت شغلی آنها در آینده فراهم می‌کند. آنها یاد می‌گیرند که سود و زیان را تخمین بزنند، مدیریت مالی کسب و کار آینده خود را سریعتر درک کنند و از فرصت‌های مالی آینده بهره‌برداری کنند.

 

کلام آخر

در این نوشته در مورد اهمیت افزایش هوش مالی صحبت شد. همچنین به راهکارهایی اشاره شد که افراد می‌توانند برای ارتقای هوش مالی خود در پیش بگیرند و از این راه کارها برای مواجهه با چالش‌های مالی آینده استفاده کنند. در پایان نیز در مورد اهمیت آموزش هوش مالی برای کودکان صحبت شد. به هر حال کودکان ذهنِ پذیرا تری برای آموزش دارند و دوران کودکی، فرصتی طلایی برای ایجاد عادات مالی سالم در آنها است.

مدل شایستگی یکی از عواملی است که سبب بهبود عملکرد کارکنان در محیط های کاری می شود. در واقع مدل شایستگی به مجموعه ای از رفتار ها و فعالیت هایی می گویند که افراد برای کسب موقعیت یا شغلی خاص به آن نیاز دارند. این مدل می تواند راهنمای کارفرمایان برای انتخاب شایسته ترین مدل باشد. بدیهی است این مدل باید با توجه به شرایط کاری مختلف انواع گوناگونی داشته باشد.

شایستگی های یک مدل به عوامل مختلفی بستگی دارد. به طور مثال دانش و استعداد های یک فرد و همچنین رفتار و بینشی که طی انجام شغلی خاص به آن ها نیاز دارد، اساس و تعیین کننده شایستگی های موجود در این مدل ها هستند. شایستگی ها در چندین دسته بندی متفاوت قرار می گیرند. به طور مثال مهارت های فنی و تخصصی فرد، سوابق تحصیلی و حتی صلاحیت در محیط کاری نشان دهنده شایستگی می باشند.

در واقع مدل شایستگی به کارکنان کمک می کند تا سطح مورد انتظار کارفرما را بشناسند و حتی طی فعالیت نیز شایستگی های خود را افزایش دهند. کارکنان با توجه به این مدل می توانند شاهد تصویری واضح از موفقیت شغلی در حوزه مورد نظر باشند و با پرورش شایستگی ها، خود را به سطوح نزدیکی از آن مدل برسانند. در نتیجه این امر هم کارکنان عملکرد متناسب خواهند داشت و هم کارفرما می تواند به رضایت نسبی از کارکنان خود برسد. بنابراین توصیه می شود افراد حتما در اوایل شروع کسب و کار به تعیین و معرفی انواع مدل های شایستگی برای جذب نیروی کار بپردازند.

 

مزایای به کار گیری مدل شایستگی

 

استفاده از مدل شایستگی از چندین جهت دارای مزیت است. کمی قبل تر گفتیم که این مدل نقشه راه واضحی به کارکنان نشان می دهد. آن ها با شناخت شایستگی های این مدل و تلاش جهت پرورش آن ها در فعالیت خود می توانند به موفقیت شغلی در محیط کاری خود برسند. مدل های شایستگی چارچوبی را در محیط های کاری مشخص می کند که از چندین نظر باعث پیشرفت می شوند. افراد در آگهی های شغلی و مصاحبه ها جهت پذیرش نیرو می توانند طبق این مدل توقعات کارفرما را بهتر بیان کنند.

تعیین شایستگی های مدل کاری افراد می تواند تاثیر مستقیم روی موفقیت کاری تک تک کارکنان داشته باشد و در نهایت منجر به توسعه و رشد مجموعه شود. لازم به ذکر است برای بهره مندی بیشتر از این روند بهتر است انواع مدل های شایستگی را بشناسیم. در این صورت می توانیم متناسب با حوزه کار بهترین مدل را انتخاب کرده و از مزایای آن بهره مند شویم.

مدل شایستگی کمک می کند تا تصویر درستی از مهارت ها و استعداد های فرد به منابع انسانی نشان داده شود. علاوه بر این طی آموزش افراد نیز این مدل به کمک کسب و کار ها می آید. در صورت دانستن شایستگی های مدل کاری مد نظر نیرو های کار دقیق تر آموزش داده می شوند. در واقع افراد می توانند از همان ابتدای فعالیت با داشتن فعالیت صحیح و پرورش شایستگی ها روز به روز موفق تر و کارآمد تر عمل کنند.

 

آشنایی با ارزیابی شایستگی

 

شناخت ارزیابی شایستگی و همچنین مدل های ارزیابی شایستگی نیز از دیگر عواملی است که به بهبود کیفیت مجموعه کاری کمک بسیار زیادی می کند. ارزیابی شایستگی در حوزه های مختلفی تعیین می شود. به طور مثال ارزیابی شایستگی های شغل و موقعیت کاری یکی از این حوزه ها می باشد. اولین گام در این ارزیابی شناخت وظایف و مسئولیت های مشاغل می باشد.

پس از شناخت این وظایف نوبت به تجزیه و تحلیل اطلاعات و اهداف سازمان می رسد. با شناخت کامل موارد ذکر شده شایستگی های لازم برای جذب نیروی کار مشخص می شود. در این صورت کارکنان می توانند با شناخت شایستگی ها به ایفای نقش صحیح بپردازند و بیشترین بازدهی را در نتایج کسب و کار مربوطه داشته باشند.

یکی دیگر از حوزه های ارزیابی شایستگی، ارزیابی شایستگی مشاغل و فعالیت های کاری می باشد. شایستگی کارکنان می تواند در سطوح یکسان یا مختلف قرار داشته باشد. لازم به ذکر است که در فعالیت های مختلف انواع مدل های شایستگی تعریف می شود. بنابراین بهتر است از همان ابتدای ورود به کسب و کاری جدید انواع این مدل ها را شناسایی کنیم. در این صورت می توانیم با تصمیمات عاقلانه تر سطح مطلوبی از شایستگی را در کسب و کار مورد نظر تعریف کنیم.

 

 

آشنایی با انواع مدل های شایستگی

 

یکی از کلیدی ترین نکات برای تعیین مدل شایستگی شناخت انواع مدل های آن می باشد. با شناخت روش ها و مدل های مختلف ارزیابی می توان معیار های مناسب تری برای ارزیابی مدل شایستگی منابع انسانی ارائه کرد. شایستگی اصلی یکی از مهم ترین مدل های شایستگی است. این نوع شایستگی تقریبا کلی تر بوده و برای هر کسب و کاری منحصر به فرد می باشد. این شایستگی تمامی مهارت ها و توانایی های همه کارکنان را تعیین و معرفی می کند.

شایستگی عملکردی یکی دیگر از انواع مدل های شایستگی می باشد. همان طور که از نام این شایستگی پیداست در سطح عملی کارکنان را به حد مطلوب برای فعالیت می رساند. این مدل شایستگی می تواند نمایانگر مهارتی خاص باشد که در بخش مشخصی از محیط کار مورد نیاز است. شایستگی شغلی و شایستگی رهبری نیز دو مدل دیگر از شایستگی می باشند که هر یک روی مواردی خاص متمرکز می شوند. البته وجود تمامی این شایستگی ها در کنار هم می تواند اهداف اصلی کسب و کار را به بهترین شکل ممکن به دست بیاورد.

 

ویژگی های مدل های شایستگی

 

انتخاب مدل شایستگی دارای اهمیت زیادی است. در واقع این مدل ها مانند الگو عمل کرده و خط فکری کارکنان را به سمت فعالیت های کارامد متناسب با سطح انتظار کارفرما سوق می دهند. در نتیجه تعیین ویژگی های مناسب در انواع مدل های شایستگی روی پیشرفت عملکرد کارکنان و در نهایت پیشرفت مجموعه تاثیر مستقیم دارد.

منحصر به فرد بودن شایستگی برای یک تخصص ضروری است. بنابراین یکی از ویژگی های مدل شایستگی منابع انسانی می تواند منحصر به فرد بودن آن باشد. هر چقدر انعطاف پذیری و تغییری پذیری ویژگی شایستگی کمتر باشد، آن ویژگی می تواند اثرات بهتری بر جای بگذارد. از دیگر ویژگی های مدل شایستگی می توان به داشتن نام مناسب اشاره نمود. بهتر است نام هایی که کوتاه و واضح باشند برای بیان شایستگی مدل ها انتخاب شوند.

 

صلاحیت های مدل شایستگی

 

شاید عده زیادی تصور کنند که مدل شایستگی برای مشاغل گوناگون می تواند به صورت استاندارد و ثابت تعریف شود اما واقعیت این طور نیست. در واقع هر کسب و کاری با توجه به ویژگی ها و شرایط منحصر به فردی که دارد باید به تعریف مدل های شایستگی و همچنین مدل های ارزیابی شایستگی خود بپردازد. لازم به ذکر است که این مدل ها باید صلاحیت داشته باشند تا در مشاغل مربوطه بتوانند منجر به ایفای نقش صحیح کارکنان شوند.

برای بررسی صلاحیت مدل های شایستگی بهتر است شایستگی را به چند بخش تقسیم کنیم. اولین بخش شایستگی کلیدی می باشد. شایستگی کلیدی مهارت های پایه و نکات اصلی را در بر می گیرد. شایستگی کاربردی و رهبری نیز در دسته های بعدی قرار می گیرند. با وجود تمامی این موارد باز هم نمی توان صلاحیت مدل های شایستگی را به طور کلی بیان کرد. برای بیان این موضوع ابتدا باید کسب و کار شناخته شده و پس از بررسی توقعات کارفرما به تعیین صلاحیت ها پرداخت شود.

 

روش های توسعه مدل شایستگی

 

عده زیادی پس از مدتی برای مدیریت شایستگی که ارتقا آن به سطوح بالاتر اقدام به توسعه مدل های شایستگی می کنند. این امر از روش های مختلفی می تواند اتفاق بیفتد. به طور مثال برای توسعه مدل های شایستگی می توانیم فرایند ها و فعالیت های مناسب مجموعه کاری را شناسایی کرده و سپس به ویژگی های مدل شایستگی اضافه کنیم.

افزایش اطلاعات درباره مدل کنونی نیز می تواند بسیار موثر و کارآمد واقع شود. برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه می توان با مدیران موفق و صاحبان مشاغل بزرگ نیز مشورت کرد. بهتر است افراد متناسب هر شغل مدل ها را انتخاب کنند. این امر نیازمند صرف وقت کافی و کسب اطلاعات دقیق و کامل می باشد. توسعه مدل های شایستگی می تواند نتایج بی نظیری در کسب و کار ها به وجود بیاورد بنابراین بهتر است برای این فرایند وقت و انرژی کافی صرف شود.

 

گاو بنفش یکی از استراتژی های مهم در بازاریابی به شمار می رود. معمولا صاحبان مشاغل و کسب و کار ها به خوبی با این اصطلاح آشنایی دارند. در صورتی که افراد به شناخت این تکنیک ها و استراتژی ها بپردازند، می توانند از رقبای خود پیشی گرفته و به موفقیت های چشمگیری دست پیدا کنند. بدیهی است یکی از عواملی که منجر به موفقیت در بازار کار می شود، پیش گرفتن راه های جدید و روش های مدرن می باشد.

اصطلاح گاو بنفش را به شخص یا مجموعه ای اختصاص می دهند که سرشار از ایده های جدید و مدرن باشد. در این شرایط افراد نوآوری ها و تصمیمات جدیدی را در کار خود اجرا می کنند. نتایج این تصمیمات باعث تمایز از رقبا و تسریع پیشرفت در بازار کار می شود. استفاده از تکنیک های گاو بنفش باعث ایجاد تفاوت های مثبت میان کسب و کار شما با سایر رقبا می شود. مادامی که روند فعالیت شما در بازار همانند رقبا باشد احتمال کسب اعتبار و جلب مخاطب در بازار پایین و دیر بازده می باشد. بنابراین به محض ایجاد تفاوت های مثبت و استفاده از ایده های جدید این اعتبار تا چندین برابر افزایش می یابد.

روش های مختلفی برای شناخت گاو بنفش در بازاریابی وجود دارد. افرادی که قبل از شروع کسب و کار، زمانی را به فراگیری استراتژی های مفید اختصاص می دهند اثرات آن را در کوتاه مدت مشاهده می کنند. این افراد از همان ابتدای کار با استفاده از ایده های جذاب هم در معرفی کسب و کار خود و هم در ارائه خدمات متمایز می شوند. این امر روند پیشرفت آن ها را تسریع کرده و باعث افزایش کسب سود در مدت زمانی کوتاه می شود.

 

اهمیت شناخت و استفاده از استراتژی گاو بنفش

 

همان طور که گفته شد استفاده از تکنیک های گاو بنفش تاثیر زیادی روی جذب مخاطب و افزایش فروش محصولات تولیدی بر جای می گذارد. به طور مثال یکی از فعالیت هایی که برای هر کسب و کاری ضروری می باشد، تبلیغات است. مجموعه های مختلف هر بار بودجه قابل توجهی را به این امر اختصاص می دهند. در واقع کار تبلیغات در صورتی که در آن از تکنیک های اصولی استفاده نشود، فعالیتی پر ریسک محسوب می شود. در این شرایط ممکن است هزینه صرف شده هیچ فایده و سودی برای سازمان نداشته و عملا این هزینه ضرر مالی شمرده شود.

تکنیک های گاو بنفش در بازاریابی تمرکز ویژه ای روی ارائه تبلیغات قوی و اصولی دارد. استفاده از ایده های جدید و استراتژی های تبلیغاتی مدرن از جمله مواردی است که به موفقیت در تبلیغات منجر می شود. تبلیغات باید به گونه ای باشد که سبب دیده شدن برند و ایجاد برتری ان نسبت به سایر برند ها در ذهن مخاطب شود. در این صورت با جذب مخاطب چندین برابر هزینه صرف شده برای تبلیغات به صورت سود خالص بر می گردد.

در بازار کار باید ارائه خدمات به گونه ای باشد که مجموعه همواره جذب کافی داشته باشد. در واقع پویایی و فعال بودن مجموعه باعث جذب حداکثری و برتری نسبت به سایر رقبا می شود. این امر با روش های قدیمی دیگر امکان پذیر نیست. مخاطبان همواره در جست و جوی ناشناخته ها بوده و بیشتر جذب فعالیت های جدید و نو می شوند. بنابراین اهمیت شناخت تکنیک ها و استراتژی های جدید از آن چه انتظار می رفت بیشتر است.

 

 

۵ تکنیک گاو بنفش

 

استراتژی و تکنیک های مختلفی ارائه شده است که استفاده از آن ها سود بخش می باشد. به طور مثال یکی از این تکنیک ها معرفی قبل از ارائه می باشد. این تکنیک در ست گاردین نیز ذکر شده است و کسب و کار های زیادی با استفاده از آن به نتایج خوبی دست پیدا کرده اند. در این تکنیک قبل از شروع ارائه خدمات یا راه اندازی کسب و کار مجموعه به معرفی و بیان مزایای آن می پردازد. در این صورت در ابتدای شروع خدمات دهی یا دوره فروش مخاطبان آشنایی نسبی با آن دارند و راحت تر سمت آن جذب می شوند.

طبق این تکنیک ها باید پیش از مخاطبان خودتان ابعاد و ویژگی های مختلف محصولات برند خود را بررسی کنید. در این صورت بهتر می توانید مزایا و معایب خدمات و محصولات تولیدی خود را بشناسید و در صورت لزوم تصمیماتی جهت بهبود کیفیت آن ها بگیرید. این امر باعث می شود برند شما همواره بدون نقص وارد بازار شود و در اختیار مخاطبان قرار بگیرد. پایین بودن میزان نارضایتی ها از سوی مخاطبان باعث موفقیت برند و سبقت گرفتن آن از سایر رقبا می شود.

صاحبان مشاغل باید بتوانند در بازار کار حرفه ای عمل کنند. طبق تکنیک های گاو بنفش ست گاردین دیگر برای دیده شدن صرف هزینه های هنگفت تبلیغات کافی نیست. بهتر است به جای صرف هزینه های بالا در صفحات مجازی به تبلیغات اصولی بپردازید. در صورت دانستن تکنیک های کارامد می توانید تنها از طریق صفحات مجازی به جذب مخاطب بالا برسید. در این تکنیک ها بهتر است همواره با مخاطبان ارتباط داشته باشید. در این شرایط در صورت وجود ایراد می توانید سریع از آن اطلاع یافته و جهت اصلاح آن اقدامات لازم را انجام دهید.

 

روش های یادگیری تکنیک های اصولی بازاریابی

 

امروزه با ورود تکنولوژی و فناوری های جدید از جمله تلفن های همراه روش دستیابی به اطلاعات آسان تر شده است. در این شرایط افراد هر گاه در جست و جوی کسب اطلاعات درباره موضوع یا فعالیتی خاص باشند به راحتی می توانند با چند کلیک ساده به آن دست پیدا کنند. یکی از آسان ترین روش های برای کسب اطلاعات جست و جو در سایت های معتبر و یا شرکت در دوره های آموزشی آنلاین می باشد. در این صورت می توان بدون اتلاف وقت و در اوقات فراغت به مطالب مهم و کلیدی برای بازاریابی دست یافت.

یکی دیگر از روش های تاثیر گذار مطالعه کتاب گاو بنفش یا خلاصه گاو بنفش می باشد. این کتاب ها در چندین جلد و توسط نویسندگان مختلفی نوشته شده اند. یکی از معروف ترین و پرفروش ترین آن ها متعلق به ست گاردین است. در این کتاب اصول اولیه بازاریابی و چگونگی ارائه ایده های جدید بیان شده است. همچنین تکنیک های پربازده برای تبلیغات و برتری نسبت به سایر رقبا نیز در گاو بنفش  ست گاردین بیان شده است. به طور کلی با انتخاب و مطالعه این کتاب می توان بدون صرف هزینه بالا به کامل ترین منبع اطلاعات دست یافت.

افرادی که به دلایل مختلف از جمله داشتن شغل های سنگین یا مشغله بالا امکان مطالعه ندارند، می توانند نسخه صوتی کتاب گاو بنفش را دریافت کنند. در این صورت در مسیر رفت و برگشت به محل کار و یا هنگام خواب می توانند چند دقیقه آن را گوش دهند. همچنین یکی دیگر از مزایای استفاده از کتاب صوتی گاو بنفش، قیمت مناسب آن می باشد. معمولا قیمت نسخه های صوتی کتاب نصف و حتی کمتر از نصف هزینه چاپ شده روی کتاب می باشد.

 

چکیده نکات مهم کتاب ست گاردین

 

همان طور که گفتیم مطالعه اثر ست گاردین در رابطه با گاو بنفش در بازاریابی کامل ترین منبع و سریع ترین روش برای دسترسی به اطلاعات صحیح و مفید است. به طور خلاصه در این کتاب به شما آموخته می شود چطور متمایز باشید. تمایز در تبلیغات، بازاریابی و ارائه خدمات هر سه نیازمند داشتن اطلاعات می باشند. در این کتاب گوشزد می شود که برای تمایز نیاز به ویژگی های درجه یک نیست. هر محصولی می تواند تحت شرایطی جذاب به نظر رسیده و چهره ای خاص در میان محصولاتی با کیفیت مشابه به خود اختصاص دهد.

در کتاب گاو بنفش در بازاریابی ذکر می شود که از همان اولیه ترین مراحل ارائه خدمات یا تبلیغ باید به خوبی با توقعات و نیاز های مخاطبان آشنایی داشته باشید. در این صورت می توان تمرکز اصلی را روی رفع نیاز و راضی کردن وی گذاشت و نتیجه دلخواه را کسب کرد. در واقع باید ارائه خدمات به گونه ای باشد که خود تبلیغ محسوب شود. در صورتی که مخاطب از خدمات یا محصولات برند ما رضایت داشته باشد مجدد مراجعه کرده و برند را به دیگران نیز معرفی می کند.

گاو بنفش در بازاریابی باعث افزایش فروش و سوددهی بیشتر شده و تمایز شگفت انگیزی در میان دیگر رقبا برای برند ما ایجاد می کند. لازم به ذکر است تکنیک ها و استراتژی های گاو بنفش باید کاملا اصولی استفاده شوند. در این صورت می تواند نتایج رضایت بخشی را در کوتاه مدت به دست آورد و به جایگاه خوبی در بازار کار دست پیدا کرد.

 

تفکر سیستمی در سازمان ها در واقع یک رویکرد گسترده در مدیریت و سازمان‌دهی است. از این رویکرد به منظور بهبود عملکرد و تعاملات سازمان‌ها استفاده می‌شود. تفکر سیستمی از دیدگاهی گسترده‌تر و جامع‌تر به مسائل نگاه می‌کند و از طریق تحلیل تاثیرات و تعاملات بین اجزاء مختلف، سعی در بهبود کلانِ وضعیت و عملکرد سازمان‌ها دارد. در تفکر سیستمی، سازمان‌ به عنوان یک سیستم پیچیده و تعاملی در نظر گرفته شده و از زیرسیستم‌ها و عناصر مختلفی تشکیل شده است. این رویکرد، تاکید دارد که تغییر در یک بخش از سازمان، تاثیری مستقیم یا غیرمستقیم بر بخش‌های دیگر خواهد داشت. در کل برای اینکه بتوانید یک سازمان، مجموعه یا تیم کارآمد و اصطلاحا محشر داشته باشید باید تفکر سیستمی را در آن تقویت کنید. با این نوشته نیز همراه باشید تا بیشتر در مورد کاربردهای تفکر سازمانی بدانید.

 

کاربرد های نگرش سیستمی در سازمان ها

 

اولین کاربرد تفکر سیستمی در سازمان ها؛ بهبود فرآیندهای سازمانی

به کمک تفکر سیستمی در سازمانها می‌توان فرآیندهای سازمانی را بهبود بخشید. به عبارت دیگر تفکر سیستمی به درک و بهبود روند‌ها و مراحلی کمک می‌کند که برای انجام یک کار خاص در سازمان ضروری هستند. به عنوان مثال، فرآیند پردازش سفارش در یک فروشگاه آنلاین را در نظر بگیرید. در این فرآیند، مشتری سفارش خود را ثبت می‌کند، سفارش بررسی و آماده شده و سپس به مشتری ارسال می‌شود. تفکر سیستمی به ما می‌گوید که به صورت مجزا به این مراحل نگاه نکنیم بلکه همه را در کنار هم ببینیم. گاهی اوقات ممکن است در فرآیند پردازش سفارش، تاخیر در بخش بررسی سفارش‌ها باعث تاخیر در تحویل کالا‌ها به مشتریان شود. با استفاده از تفکر سیستمی، می‌توانیم علل این تأخیر را شناسایی کرده و بهبودهای لازم را اعمال کنیم. بهبودها ممکن است شامل ایجاد ارتباطات بهتر بین مراحل مختلف فرآیند، شناسایی و رفع مشکلات محتمل در هر مرحله، حذف مراحل غیرضروری و بهبود استفاده از منابع باشد.

 

دومین کاربرد تفکر سیستمی در سازمان ها؛ مدیریت تغییرات سازمانی

تفکر سیستمی در سازمان ها همچنین می تواند به مدیریت تغییرات سازمانی کمک زیادی بکند. به یاری تفکر سیستمی در هنگام اجرای تغییرات در سازمان‌ها، اثرات تغییرات بر اجزاء و ارتباطات سازمان، دقیق تر مورد بررسی و توجه قرار می‌گیرد. برای توضیح این مورد، فرض کنید یک سازمان تصمیم به تغییر نرم‌افزار مدیریت منابع سازمانی خود (ERP) به یک سیستم جدید می‌گیرد. اگر این تغییر به شیوه‌ای سطحی و بدون در نظر گرفتن اثرات مختلف در سازمان انجام شود، ممکن است موجب اختلالات و کاستی‌هایی جدی در عملکرد سازمان شود. با استفاده از تفکر سیستمی، این تغییر از منظر جامع و سیستمی مورد بررسی قرار می‌گیرد. مدیران و تیم‌های اجرایی بررسی می‌کنند که این تغییر، چه تاثیراتی روی فرآیندها، ارتباطات بین بخش‌ها، نیازهای آموزشی کارکنان و ساختار سازمانی خواهد داشت. رویکرد سیستمی همچنین بر روی تشخیص مشکلات محتمل و ارائه راهکارهای بهبود یافته متمرکز می‌شود.

 

 

سومین کاربرد تفکر سیستمی در سازمان ها؛ برنامه ریزی استراتژیک سازمانی

برنامه‌ریزی استراتژیک در سازمان‌ها برای تعیین هدف‌ها، استراتژی‌ها و راهبردهای بلندمدت سازمانی است. فرض کنید یک شرکتِ فعال در صنعت فناوری اطلاعات در نظر دارد استراتژی بلندمدت خود را برای رشد و توسعه مطرح کند. با استفاده از تفکر سیستمی، سازمان به جای تمرکز بر روی هر بخش جداگانه از این هدف، اثرات احتمالی تصمیمات و راهبردها بر روند کلی سازمان را به صورت یکپارچه تر بررسی خواهد کرد. در نتیجه مدیران و تیم استراتژیکِ سازمان می‌توانند با تحلیلی دقیق تر از رقبا، نیازهای مشتریان، توانایی‌ها و محدودیت‌های داخلی سازمان، استراتژی‌های مناسب تری را انتخاب کنند. در نهایت شرکت ممکن است تصمیم بگیرد به سمت توسعه محصولات جدید، ورود به بازارهای جدید یا توسعه روابط استراتژیک با شرکای تجاری خود پیش برود. در مجموع، برنامه‌ریزی استراتژیک با استفاده از تفکر سیستمی به سازمان کمک می‌کند تا به صورت جامع و هماهنگ از فرصت‌ها استفاده کند، تهدیدها را شناسایی کرده و در راستای استراتژی تعیین شده حرکت کند.

 

مورد چهارم؛ استفاده از تفکر سیستمی در مدیریت منابع انسانی

تفکر سیستمی در مدیریت منابع انسانی سازمان ها نیز بسیار موثر است. در رابطه با مدیریت منابع انسانی، تفکر سیستمی تأکید می‌کند که افراد در سازمان به عنوان یک سیستم ارتباطی و همدل در نظر گرفته شوند. سازمان با استفاده از تفکر سیستمی در مدیریت منابع انسانی، قادر است به شکلی جامع و هماهنگ نیازهای نیروی انسانی خود را شناسایی و برطرف کند. به عنوان مثال، سازمان به کمک تفکر سیستمی می تواند در زمینه آموزش و توسعه نیازهای کارکنان خود را شناسایی کند. همچنین سیاست‌های پاداش و تشویق کارکنان را بهبود بخشد و توازن بهتری بین کار و زندگی آنها برقرار کند. تفکر سیستمی سبب می‌شود سازمان از طریق جذب و نگهداری نیروهای با استعداد، بهبود فرهنگِ سازمانی و تسهیل همکاری‌ها بین تیم‌ها، عملکرد بهتری داشته باشد.

 

پنجمین کاربرد تفکر سیستمی در سازمان ها؛ مدیریت ریسک های سازمانی

تفکر سیستمی در سازمان ها به مدیران کمک می‌کند تا به شکلی جامع و سیستمی به شناسایی، تحلیل و کنترل ریسک‌های مختلفی بپردازند که احتمال دارد بر سازمان‌ها تاثیر بگذارند. با استفاده از تفکر سیستمی، مدیرانِ سازمان قادر هستند ریسک‌ها را در مراحلِ مختلف فرآیندها و فعالیت های سازمانی شناسایی کنند و تاثیرات آنها را بر سایر بخش‌ها و فعالیت‌ها تحلیل کنند. به عنوان مثال، سازمان می‌تواند با تحلیل ریسک‌های احتمالی مربوط به تغییرات قوانین و مقررات، نوسانات بازار، عدم توازن در زنجیره تأمین و تهدیدهای امنیتی، به راهکارهایی برای کنترل و کاهش این ریسک‌ها دست یابد.

به کارگیری تفکر سیستمی در مدیریت آموزشی

استفاده از تفکر سیستمی در مدیریت آموزشی به افراد مسئول در سازمان کمک می‌کند تا به شکل جامع و هماهنگ به برنامه‌ریزی، طراحی، اجرا و ارزیابی فعالیت‌های آموزشی در سازمان بپردازند. به عنوان مثال، فرض کنید یک سازمان به دنبال برگزاری دوره آموزشی برای توسعه مهارت‌های تیم فروش خود باشد. با استفاده از تفکر سیستمی، مدیران آموزش می‌توانند تاثیرات این دوره آموزشی را بر رفتار و عملکرد تیم فروش، روابط بین اعضا و میزان فروش و سود سازمان بررسی کنند. سپس، با توجه به این تحلیل، بهبودهای لازم را در طراحی و اجرای دوره آموزشی اعمال کنند تا به طور جامع، تاثیرگذاری دوره بر کل سازمان افزایش یابد

 

استفاده از تفکر سیستم در مدیریت آموزشی به مسئولان امکان می‌دهد برنامه‌های آموزشی خود را با توجه به نیازها و هدف‌های سازمان طراحی کنند. به عنوان مثال، فرض کنید یک سازمان با اهدافی همچون افزایش فروش، بهبود کیفیت محصولات و افزایش رضایت مشتریان روبرو باشد. با استفاده از تفکر سیستم، مدیران آموزش می‌توانند برنامه‌های آموزشی را طوری طراحی کنند که به همه این اهداف برسند. آنها می‌توانند برنامه‌های آموزشی را در ارتباط مستقیمی با عملکرد و موفقیت سازمان تنظیم کنند. مدیران می‌توانند تاثیر برنامه‌های آموزشی را بهبود بخشیده و ارزیابی کنند و از نتایج ارزیابی ها نیز برای ایجاد بهبود های بیشتر استفاده کنند. به طور خلاصه، استفاده از تفکر سیستم در مدیریت آموزشی به مدیران کمک می‌کند تا به شکل جامع و سیستمی به برنامه‌ریزی، طراحی، اجرا و ارزیابی فعالیت‌های آموزشی در سازمان بپردازند.

 

چند مثال برای به کارگیری نگرش سیستمی در سازمان‌های معروف جهانی

سازمان بهداشت جهانی (WHO) ؛ استفاده از تفکر سیستمی در سازمان بهداشت جهانی کاملا مشهود است. این سازمان در فعالیت‌های خود در حوزه بهداشت عمومی و کنترل بیماری‌ها از تفکر سیستمی استفاده می‌کند. سازمان بهداشت جهانی با توجه به تاثیرات بین‌المللی بیماری‌ها، عوامل مؤثر بر انتشار آنها و همبستگی بین سلامتی جمعیت‌ها، برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری می‌کند. در مجموع، سازمان بهداشت جهانی رویکردهای سیستمی را در بهبود سلامت جهانی اعمال می‌کند.

شرکت تویوتا (Toyota)؛ تویوتا به‌عنوان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان خودرو در جهان، تفکر سیستمی را به عنوان یک اصل اساسی در فرایندهای تولید و مدیریت خود استفاده می‌کند. این کمپانی با تمرکز بر بهینه‌سازی جریان کار، انتقال اطلاعات بین واحدها و بهبود پروسه‌ها، تلاش می‌کنند تا به‌طور کلی عملکرد سیستمی را بهبود بخشد. این رویکرد، به تویوتا کمک کرده است تا به عنوان یکی از پیشروان صنعت خودروسازی در جهان شناخته شود.

بانک جهانی؛ نمونه دیگری برای استفاده از تفکر سیستمی در سازمان ها به بانک جهانی مربوط می شود. بانک جهانی در فعالیت‌های خود در حوزه توسعه اقتصادی و کاهش فقر از تفکر سیستمی استفاده می‌کند. این سازمان با تحلیل اثرات اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی پروژه‌های توسعه به شکلی جامع برنامه ‌ریزی و تصمیم‌گیری می‌کند. توجه به روابط بین عوامل مختلف و تاثیرات سیستمی، به این سازمان امکان می‌دهد بهبود و تحقق اهداف توسعه‌ای را در کشورهای عضو ایجاد کند.

 

سازمان ملل متحد (UN)؛ تفکر سیستمی در سازمان ملل نیز نقش مهمی ایفا می کند. این سازمان در فعالیت‌های خود برای حفظ صلح و توسعه پایدار از تفکر سیستمی استفاده می‌کند. این سازمان با توجه به تعاملات بین‌المللی و تاثیرات متقابل عوامل اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی به طور جامع برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری می‌کنند. هدف این سازمان ایجاد هماهنگی بین کشورها و تأمین توسعه پایدار و عدالت اجتماعی است.

 

کلام آخر

در این نوشته در مورد اهمیت کاربرد تفکر سیستمی در سازمان ها صحبت شد. همچنین به سازمان های مهم و مشهوری اشاره شد که در مدیریت آنها از این رویکرد استفاده می شود. سازمان های بزرگ و مشهوری که از تفکر سیستمی استفاده می‌کنند لیست بلند بالایی دارند و محدود به این چند مثال نیستند. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که تفکر سیستمی یک رویکرد موفق و پیشرو است. به همین دلیل است که اکثر سازمان ها و شرکت های موفق در پی استفاده از آن هستند.

 

سطوح مدیریت در سازمان یکی از کلیدی ترین مواردی است که منجر به توسعه و موفقیت سازمان می شود. در نتیجه کارآفرینان و مدیران بخش های مختلف یک مجموعه بهتر است با نحوه سطح بندی در سازمان آشنا شوند. با شناخت مهارت ها و ویژگی های هر سطح راحت تر می توان نیروی کار مناسب را برگزید و کسب و کار را مدیریت کرد.

به طور کلی در سازمان ها سه سطح مدیریت تعریف می شود. بالا ترین سطح از سطوح مدیریتی سازمان ها متعلق به مدیران ارشد است. در این سطح تصمیمات کلی و اصلی گرفته می شود. همچنین اجرای سیاست های مجموعه نیز بر عهده این سطح می باشد. رئیس ها یا مدیر عاملان و مدیران کل سازمان ها جز این سطح به شمار می روند. پس از این مدیران ارشد دو سطح دیگر در سطوح مدیریتی تعریف می شود.

دومین سطح از سطوح مدیریت استراتژیک در سازمان به مدیران میانی تعلق دارد. در این سطح از مدیریت همان طور که از نامش پیداست افراد می توانند در نظارت مجموعه نقش داشته باشند. همچنین مشارکت در تصمیم گیری ها از دیگر وظایف مدیران سطح دوم سازمان می باشد. در واقع می توان مدیران این سطح را مانند پلی میان مدیران ارشد و مدیران سطح سوم در نظر گرفت.

در سومین سطح از سطوح مدیریت در سازمان مدیران عملیاتی یا اجرایی تعریف می شوند. افراد فعال در این سطح به طور کلی به اجرایی کردن تصمیمات می پردازند. نقش آن ها طی تصمیم گیری و نظارت کمتر از دو سطح دیگر است و به طور کلی آن ها باید روی فعالیت های کارکنان زیر دست خود توجه و تمرکز بیشتری داشته باشند. در نهایت همکاری و عملکرد صحیح هر سه سطح منجر به پیشرفت کار و توسعه سازمان می شود.

 

انواع سطوح و رده های مدیریت در سازمان

 

شناخت و تعیین سطوح مدیریت در سازمان تاثیر بسیار زیادی در پیشرفت سازمان و گسترش کسب و کار ها دارد. کمی قبل تر با سه سطح اصلی سطوح مدیریتی آشنا شده اید. برای عملکرد بهتر در این سطوح بهتر است رده بندی ها را به صورت جزئی تر نیز بررسی کنیم. مدیران مجموعه و سازمان های بزرگ باید کاملا تخصصی انتخاب شده و هر یک از آن ها به طور کامل با وظایف خود آشنایی داشته باشند.

رده بندی میان مدیران نیز یکی از عواملی است که به بهبود عملکرد آن ها و افزایش نظم در محیط کار منجر می شود. به طور مثال بعد مدیران ارشد، مدیران اجرایی و مدیران بازاریابی قرار دارند. عملکرد مدیران در سطوح نخست بسیار کلیدی و تاثیرگذار است. در واقع بیش از هفتاد درصد درآمد سازمان توسط مدیران سطوح نخست به دست می آید. از این رو انتخاب این مدیران از جمله مواردی است که باید از همان ابتدای کار به آن توجه زیادی بشود.

در رده های بعدی سطوح مدیریت در سازمان نوبت به مدیر فروش و مدیر روابط عمومی می رسد. مدیر روابط عمومی باید بتواند با داشتن شخصیت کاریزماتیک بازار کار مناسبی برای سازمان ایجاد کند. مدیر منابع انسانی، مدیران تولید و توزیع نیز در آخرین رده بندی ها قرار می گیرند. تمامی رده های مدیریتی با یکدیگر ارتباط تنگاتنگی داشته و عملکرد هماهنگ آن ها می تواند نتایج رضایت بخش و مطلوبی را ایجاد کند.

 

 

ویژگی های سطوح مدیریت در سازمان

 

پس از دانستن پاسخ سوال سطوح مدیریت چیست نوبت به شناخت ویژگی های هر سطح می رسد. ابتدا با معرفی ویژگی های مدیران سطح سوم یعنی مدیران عملیاتی شروع می کنیم. یکی از ویژگی های مهم و اصلی افراد در این سطح داشتن مهارت های تخصصی و فنی می باشد. همچنین این افراد باید مسئولیت پذیری بالایی داشته و عملگرا باشند. این ویژگی ها در مدیران عملیاتی باعث استمرار در انجام کار ها شده و در نهایت موفقیت در روند رسیدن به اهداف سازمان را تسریع می کند.

همان طور که گفته شد دومین سطح از سطوح مدیریت استراتژیک به مدیران میانی تعلق دارد. از جمله ویژگی های مدیران این بخش داشتن روابط عمومی بالا می باشد. به طور کلی این افراد باید شخصیت کاریزماتیک داشته باشند تا بتوانند در جذب مخاطب و برقراری نظم در روند کار تاثیرگذار باشند. علاوه بر این فعالان این بخش باید تفکر سیستمی داشته و از پشتکار بالایی برخوردار باشند.

هر چند که تمامی افراد برای فعالیت در سطوح مدیریت در سازمان باید با دقت انتخاب شوند اما این موضوع در انتخاب مدیران ارشد و سطح اول اهمیت چند برابری دارد. حتما باید ویژگی افرادی که قرار است در این بخش فعالیت کنند شناسایی شده و سپس به آن ها اختیارات لازم جهت تصمیم گیری واگذار شود.

مهارت های ادراکی و انسانی مدیران ارشد باید بالا باشد. این امر نشان می دهد پاسخ به سوال سطوح سازمانی چیست افزایش می یابد. چرا که شناخت این مهارت ها در افراد و انتخاب آن ها به عنوان مدیر در سطح مناسب پیشرفت سازمان را حتمی می کند، آن ها باید بتوانند به پشتوانه سواد و تجربه های خود بهترین تصمیم گیری و برنامه ریزی را ارائه دهند.

همچنین مدیران ارشد باید بتوانند هنگام مواجهه شدن با چالش ها با اعتماد به نفس و مدیریت صحیح اقدام به تصمیم گیری کرده و هدف گذاری نمایند. مصمم بودن و تعهد به ارزش ها نیز باید از ویژگی های مدیران ارشد باشد. عملکرد و تصمیمات آن ها هم روی سایر کارکنان و هم روی موفقیت نهایی تاثیر بسیار زیادی می گذارد.

 

وظایف هر سطح در مدیریت سازمانی

 

شناخت وظایف سطوح مدیریت استراتژیک کمک زیادی به آموزش صحیح کارکنان و مدیران کرده و در نتیجه توسعه و پیشرفت مجموعه کاری می شود. حتی اگر تمایل به شناخت وظایف تمامی سطوح و رده بندی های سازمانی ندارید توصیه می شود با وظایف سه سطح اصلی حتما آشنایی داشته باشید. اهمیت وظایف در هر سه سطح به یک اندازه بوده و وظایف هر یک از آن ها تعیین کننده موفقیت نهایی کسب و کار می باشد.

از جمله وظایف مدیران ارشد ایجاد وضعیتی متناسب و تعیین استراتژی و هدف برای سازمان می باشد. همچنین مدیران ارشد باید بتوانند محیط کاری سالمی ایجاد کرده و در عین تعامل دوستانه با کارکنان بر فعالیت آن ها نظارت دقیق داشته باشند. به طور کلی مدیران ارشد بیشتر وظیفه مدیریتی و نظارتی دارند و باید به سایر کارکنان توضیح دهند که سطوح مدیریت چیست. در سطح دوم که مدیران میانی قرار می گیرند. شناخت وظایف این رده از مدیران و عمل به آن ها نیز بسیار حیاتی و مهم است.

مدیران میانی نیز وظیفه نظارتی دارند اما نظارت آن ها بر عملکرد روزانه کارکنان و مجموعه است. مدیران این بخش در تصمیم گیری مشارکت دارند اما صاحب اختیار اصلی مدیران ارشد هستند. ارائه راهکار ها و دستورالعمل ها جهت عملکرد صحیح کارکنان و دریافت گزارش کار نیز بر عهده مدیران میانی می باشد. شناخت وظایف هر بخش می تواند هنگام تعیین افراد برای مدیریت بخشی خاص نیز کارامد باشد. در این شرایط می توان با شناخت بهتر وظایف و بررسی توانمندی افراد بهترین گزینه را برای سمتی خاص انتخاب کرد.

وظایف مدیران سومین سطح از سطوح مدیریت در سازمان بیشتر نظارت بر اعمال شخصی می باشد. آن ها باید با حساسیت و دقت بالا به فعالیت های مربوط به خود بپردازند. این افراد برنامه های عملیاتی را برنامه ریزی کرده و اقدامات لازم جهت اجرای این برنامه ها را شروع می کنند. ایجاد هماهنگی میان کارکنان نیز بر عهده مدیران سطح سوم می باشد.

مزایای طبقه بندی سطوح مدیریتی

 

شاید عده بسیاری تصور کنند که تعیین سطوح مدیریت استراتژیک تاثیر انچنانی روی عملکرد سازمان نداشته باشد اما واقعیت امر این طور نیست. در واقع استفاده از این سیستم روی هدایت کارکنان اثری سازنده می گذارد. آشنایی هر فرد با وظایف خود و نظارت مدیران در رده های مختلف روی بخش های تعیین شده همگی منجر به بالا رفتن سطح جزئیات کار ها می شود.

همچنین تعیین سطوح مدیریت در سازمان اختیارات و مسئولیت ها به صورت دقیق معرفی می شوند. این امر هم بر فعالیت صحیح کارکنان و هم طی استخدام نیرو های جدید کاربرد دارد. در صورت وجود نظم و نظارت کافی امکان توسعه و پیشرفت هم برای سازمان و هم برای کارکنان بیشتر و بهتر فراهم می شود. همچنین در این شرایط آن ها می توانند عملکرد تیمی داشته و با تعاملات مثبت با یکدیگر در محیط کاری سالم به فعالیت بپردازند.

لازم به ذکر است در صورتی که سطوح مدیریت استراتژیک اصولی نبوده و تعادل در آن برقرار نباشد می تواند معایبی را به همراه داشته باشد. در این صورت فرصت نوآوری و خلاقیت از کارکنان گرفته شده و ممکن است همکاری ها نیز محدود شود. همچنین در صورتی که وظایف هر رده به درستی تعیین نشود ممکن است برخی از مدیران به علت داشتن سختی کار بالا نتوانند عملکرد مناسبی از خود نشان دهند.

روانشناسی پول یکی از مباحث معروف علم روانشناسی و توسعه فردی می باشد که طی سال های اخیر مورد توجه عده بسیاری قرار گرفته است. این علم به بررسی ارتباط میان پول و انسان می پردازد. در این ارتباط عوامل مختلفی مورد بررسی قرار می گیرد. در واقع با شناخت هر یک از این عوامل می توانیم با دید بهتری به مسائل مالی نگاه کنیم. در نتیجه می توانیم تصمیمات راهبردی تری در این زمینه بگیریم.

 

روابط درست انسان در طول زندگی تاثیر زیادی بر شادی و موفقیت وی دارد. شاید عده زیادی تصور کنند روابط انسان فقط مربوط به روابط اجتماعی و انسانی او با افراد دیگر می باشد. واقعیت این طور نیست. به طور مثال یکی از مهم ترین روابط انسان مربوط به رابطه وی با پول می شود. در صورتی که فرد از ارتباط پول با خود و زندگی اطلاعات داشته باشد با اصول خرج کردن یا پس انداز را یاد می گیرد و در نهایت به موفقیت مالی می رسد.

در این علم مزیت های استفاده صحیح از پول معرفی می شود. در این صورت فرد می تواند بداند تا چه اندازه می تواند از این مزیت ها به نفع زندگی خود استفاده کند. تعادل در این علم به صورت تخصصی تعریف می شود. افراد باید بتوانند میان درآمد و مخارج خود تعادل داشته باشند. نباید به هیچ عنوان با کسب اطلاعات اشتباه در رابطه با پول تحت تاثیر جو حاکم بر جامعه قرار گرفت. پول می تواند در صورت داشتن رابطه صحیح با انسان ها زندگی آن ها را تحت تاثیر قرار داده و آن ها را به رفاه حداکثری برساند.

پاسخ به سوال روانشناسی پول چیست فقط به موارد گفته شده محدود نمی شود. در این علم رابطه جنسیت و موفقیت فرد با پول نیز باید بررسی شود. همچنین باور های غلط و یا به اصطلاح بیماری های روانی در مورد پول نیز وجود دارند. طی مطالعه اطلاع یابی از آن ها می تواند کمک شایانی به افراد در مدیریت منابع مالی خود در زندگی داشته باشد. در ادامه تمامی موارد را به صورت تخصصی تر بررسی می کنیم.

 

کاربرد شناخت روابط پول با انسان در زندگی

 

شناخت علم روانشناسی پول از چندین جهت دارای اهمیت است. به طور مثال در این روانشناسی انسان ابتدا از باور های غلط خود نسبت به پول آگاه می شود. پس از آن تصمیم به تغییر گرفته و با روش های اصولی و از بین بردن این باور ها و جایگزینی آن ها با تفکرات صحیح می تواند به موفقیت برسد. یکی از باور های غلط انسان در رابطه با پول نگاه سخت به آن است.

اکثر افراد تصور می کنند نمی توان به راحتی و از روش های درست و حلال به پول زیاد دست یافت. همچنین عده زیادی بر این باور اند توجه به مادیات انسان را از خداوند دور کرده و از آن ها شخصیت های بدی می سازد. در واقع نه تنها اینطور نیست بلکه واقعیت دقیقا بر خلاف این موضوع است. پول می تواند باعث رشد و پیشرفت فرد شده و کیفیت زندگی او را افزایش دهد.

البته توجه بیش از حد به آن نیز منجر به ایجاد رابطه ناسالم با پول شده و باز هم تاثیرات مخربی بر شخصیت فرد و زندگی او می سازد. بنابراین باید بتوان با شناخت روابط پول با انسان ها بهترین طرز فکر و عملکرد را در رابطه با آن ساخت. در صورت شناخت صحیح این روابط انسان از بهترین راه ها می تواند کسب درآمد بالا داشته باشد. همچنین یادگیری روش صحیح خرج کردن و پس انداز به موقع نیز هم کیفیت زندگی کنونی او را تحت تاثیر قرار داده و هم منجر به تضمین آینده او می شود.

 

روش های به دست آوردن پول بیشتر

 

عده زیادی با هدف به دست آوردن پول بیشتر و کسب درآمد های بالا به دنبال پاسخ به سوال روانشناسی پول چیست می گردند. برای این موضوع در این علم موارد زیادی تعریف شده است. به طور مثال به افراد توصیه می شود در اولین قدم رویا ها و خواسته های واقعی خود را در زندگی شناسایی کنند. حتی خواسته های مادی نیز باید از ته دل باشد تا بتوان به درستی برای رسیدن به آن تلاش کرد.

در این علم گفته می شود مهم نیست در اوایل مسیر در چه حوزه ای فعالیت می کنید. بلکه موضوع مهم بهترین بودن در حوزه کاری کنونی می باشد تا بتوان به درجات بالا تر و درآمد بیشتر رسید. این موضوع حتی برای کارمند ها نیز توصیه می شود. باید طوری فعالیت کنید که از تمامی امتیازات کاری خود به نحو احسنت استفاده کرده تا به مرور زمان بتوانید صاحب کسب و کار خود یا درآمد مورد نظر خود شوید.

در علم روابط انسان با پول گفته می شود که برای کسب درآمد بیشتر باید بتوانید همواره در حال یادگیری نکات جدید درباره پول و شناخت بهتر بازار کار باشید. عدم ترس از چالش ها و استفاده درست از موقعیت ها و امکانات موجود نیز از دیگر عواملی است که به بهبود رابطه انسان با پول و کسب درآمد بیشتر منجر می شود. با دانستن موارد ذکر شده و رعایت آن ها می توان هم درآمد بالا کسب کرد و هم از پول در جهت ساخت زندگی شاد و پر از آرامش استفاده کرد. در واقع با این علم انسان پول را برای خود به کار می گیرد نه اینکه خود را صرف به دست آوردن و پس انداز پول کند.

 

 

خلاصه کتاب روانشناسی پول

 

اهمیت پول در زندگی بر همگان ثابت شده است. افراد برای شناخت بهتر روابط خود با پول و پاسخ به سوال روانشناسی پول چیست از روش های مختلفی اقدام به کسب اطلاعات می کنند. برای کسب اطلاعات صحیح روش های زیادی وجود دارد. یکی از این روش ها جست و جو در منابع آنلاین می باشد. ورود گوشی های هوشمند باعث شده تا افراد بتوانند در مدت زمان کوتاه درباره رابطه پول با انسان ها و اثر شناخت این روابط در زندگی را بررسی کنند.

در صورتی که افراد تمایل به دریافت اطلاعات دقیق تر درباره روانشناسی پول داشته باشند بهتر است به منبعی معتبر تر مراجعه کنند. مطالعه کتاب های روانشناسی می تواند اطلاعاتی دقیق و کامل در اختیار آن ها قرار دهد. نویسندگان زیادی اقدام به نگارش کتاب روانشناسی پول کرده اند. یکی از این نویسندگان موفق در این زمینه مورگان هاوزل می باشد. او در قالب داستان های جذاب مفاهیم مهم درباره رابطه پول با انسان و تاثیر آن بر کیفیت زندگی و موفقیت را توضیح می دهد.

افرادی که وقت کافی برای مطالعه کتاب روانشناسی پول را ندارند می توانند از نسخه صوتی آن استفاده کنند. افراد می توانند در اوقات فراغت خود و یا در مسیر های رفت و برگشت آن را گوش داده و نکات ذکر شده را به خاطر بسپارند. خلاصه این کتاب نیز در بسیاری از مراکز موجود است. توصیه می شود حتی در مواردی که کتاب را کامل خوانده اید از خلاصه آن نیز استفاده کنید. مرور مطالب با خلاصه این کتاب باعث فهم بهتر و تثبیت آن می شود.

 

 

تاثیر شناخت روش های جذب پول در زندگی

 

افرادی که به مطالعه روابط پول با انسان می پردازند به انسان های باهوشی در زمینه مالی تبدیل می شوند. آن ها علاوه بر شناخت اینکه روانشناسی پول چیست، موقعیت ها و فرصت های کسب موفقیت در زمینه مالی را به خوبی شناسایی می کنند. همچنین افراد استفاده درست از این موقعیت ها را آموخته و در نهایت به موفقیت های چشم گیری می رسند.

اطلاع یابی بیشتر از روانشناسی پول به شناخت روش های جذب آن نیز منجر می شود. به طور مثال در این علم ابتدا طرز فکر مثبتی درباره پول و مسائل مادی در ذهن مخاطب ساخته می شود. باور های او در این زمینه تغییر کرده و فرد بهتر می تواند باور کند که پول باعث خوشبختی وی شده و جذب آن نیز آسان تر می شود. در ادامه فرد با شناخت روش های صحیح خرج کردن و پس انداز می تواند منابع مالی را مدیریت کرده و با داشتن ذهنیت و نگرش سازنده همواره به موفقیت های بیشتر برسد.

افراد با داشتن طرز فکر و انرژی مثبت علاوه بر جذب بیشتر موقعیت ها، دارای احساسات درونی بهتری نیز می باشند. در روابط پول با انسان افراد یاد می گیرند نگران پول نباشند و در عین تلاش و استفاده از موقعیت ها، به رها سازی درونی بپردازند. در نهایت تمامی این موارد علاوه بر شناخت اینکه روانشناسی پول چیست، منجر به ساخت زندگی بهتر و شاد تر و افزایش رفاه برای افراد می شود.

راز مدیریت موفق، اعتقاد به تیم و کار تیمی است. مدیران موفق به هر یک از اعضای تیمشان فرصت رشد می‌دهند. اینگونه مدیران پا به پای کارمندان خود حرکت می کنند تا زمانی که کارمندان به اندازه کافی مستقل شوند و از عهده وظایف خود بر بیایند. مدیران موفق تا وقتی که کل تیم در مسیر رشد قرار نگیرند آرام نمی گیرند. آنها می دانند که موفقیت در مدیریت، هدفی است که به  تلاش زیاد و اراده قوی نیاز دارد. کار آنها نسبت به کارمندانی که صرفا به موفقیت فردی خود می اندیشد بسیار دشوارتر است. به هر حال، آنچه مشخص است این است که با داشتن تفکری درست در مدیریت، می‌توان مسیر موفقیت را هموارتر کرد. تلاش این نوشته نیز در همین راستا است و می‌خواهد به مخاطب بگوید که مدیران موفق چگونه اندیشیده و چه رفتاری دارند.

 

برای مدیریت موفق باید چگونه فکر و رفتار کرد؟

 برای مدیریت موفق باید ایده آل ها را مشخص کرد

برای اینکه بدانیم چطور یک مدیر موفق باشیم باید ایده آل هایی داشته باشیم. مدیران موفقی که امروزه می‌شناسید همگی اینگونه هستند. آنها در ذهن خود یک هدف والا دارند و این هدف به آنها انگیزه و روحیه‌ای برای تلاش و پشتکار می دهد. این هدف باید به اندازه ای بزرگ باشد که به آسانی قابل دستیابی نباشد. اگر دقت کرده باشید مدیران موفق، حتی پس از رسیدن به موفقیت های پی در پی همچنان به تلاش و بهتر شدن ادامه می‌دهند. دلیل این رفتار آنها این است که هنوز به هدف بزرگی که برای خود تعریف کرده اند نرسیده اند. اگر هدف آنها اینچنین بزرگ و ایده آل نبود بعد از رسیدن به سطح معینی از موفقیت متوقف می شدند. پس شما نیز باید اینگونه فکر کنید. هر روز به خود یادآوری کنید که موفقیت شما می‌تواند خیلی بزرگ‌تر باشد و باید بیشتر یاد بگیرید، بیشتر تلاش کنید و  بیشتر بدست بیاورید.

 

مدیران موفق به تصمیم گیری به عنوان یک وظیفه نگاه می کنند

برای مدیریت موفق باید روی تصمیماتی که می‌گیرید تمرکز و دقت بسیار زیادی داشته باشید. تصمیم گیری یک وظیفه مهم است که به مدیران محول می‌شود. تصمیمی که شما به عنوان یک مدیر می گیرید بر کل تیم و زیرمجموعه شما تاثیر می گذارد. در نظر گرفتن تمام جنبه های مهم و مرتبط با کار تیمی و توانایی اعضا، وظیفه شما است. به عنوان یک مدیر موفق نباید در این وظیفه کوتاهی کنید. قبل از اینکه تصمیم بگیرید باید مطمئن شوید که کل داستان را می دانید و تصویر کاملی از پروژه دارید. به علاوه، کار شما به اینجا نیز ختم نمی شود؛ شما در راس هرم برنامه ریزی ها قرار دارید و باید برای نحوه انجام کارها برنامه ریزی کنید. سپس باید به اندازه ای توانمند باشید که بتوانید تیم خود را در راستای این برنامه ریزی ها هدایت کنید. باید بتوانید اعضای تیم خود را وادار به اجرای برنامه ها و عمل کردن به تصمیمات خود کنید.

 

 برای مدیریت موفق باید بدانید که اشتباه کردن راه درست یادگیری است

بعضی از مدیران می پرسند که چطور یک مدیر موفق باشیم ولی در عین حال با بی صبریِ تمام با اشتباهات کارمندان برخورد می کنند. طبیعتا اینگونه مدیران موفق نخواهند شد. مدیران موفق می دانند که کارمندان ممکن است اشتباه کنند و در برابر اشتباهاتِ آنها از خود خویشتن داری نشان می دهند. یک کارمند، ممکن است نه یک بار و دوبار بلکه بارها اشتباه کند. این بدان معنا نیست که وی به اندازه کافی کارآمد نیست یا نمی‌تواند یاد بگیرد. مدیران موفق می دانند که فقط اشتباه کردن می تواند به یادگیری بهتر یک کارمند کمک کند. بنابراین  مدیران موفق به اعضای تیمشان اجازه می‌دهند اشتباه کنند تا بتوانند یاد بگیرند. البته این بدان معنی نیست که مدیریت در برابر خطاها سهل انگاری کند. شخص مدیر باید برای هر خطا و اشتباه،  راه حل و راهکارهایی داشته باشد تا مانع تکرار مجدد آنها شود.

 

باید درک کنید که همه چیز کاملاً قابل کنترل نیست

برای اینکه یاد بگیریم چطور یک مدیر موفق باشیم باید درک کنیم که ما با انسان ها کار می کنیم نه با جادوگران یا با قهرمان های اساطیری. مدیران موفق اینگونه هستند و انتظار انجام کارهای ابرقهرمانی را کارمندان خود ندارند. آنها درک می کنند که انسان‌ها نمی تواند همه چیز را کنترل کنند. بنابراین به خاطر اینکه یک کارمند نتوانسته برخی از وظایف روزانه خود را به موقع به پایان برساند خشمگین نمی شوند. مدیران موفق، همیشه برای موقعیت های غیرقابل کنترل آمادگی دارند و از کارمندان انتظار ندارند همه چیز را کنترل کنند. آنها همچنین به اعضای تیم خود زمان کافی برای تکمیل یک کار خاص را می دهند و به افراد خود فشار کار بیش از حد وارد نمی کنند.

 

برای مدیریت موفق باید ۱۰۰ درصد دارای روحیه کار تیمی باشید

مدیریت موفق بدون کار تیمی یک مفهوم ناقص و متضاد است. برای اینکه تبدیل به یک مدیر موفق در سازمان خود شوید باید کاملا تیم محور جلو بروید. اگر یک مدیر نتواند کار های سازمانی خود را به صورت تیمی انجام دهد، باید آرزوی موفقیت را فراموش کند. زیرا موفقیتِ مدیریت، کاملا وابسته به کار تیمی و موفق شدن تیم است. کار تیمی، شخصیت یک مدیر را بهتر و بیشتر رشد می دهد و به وی کمک می کند تا استعداد رهبریت خود را شکوفا کند. بنابراین دفعه بعد اگر افرادی از شما پرسیدند چطور یک مدیر موفق باشیم؟ میتوانید با یک جمله کوتاه جواب دهید و آن جمله این است که «روحیه کار گروهی داشته باشید».

 

 قدردانی، ابزار بسیار قوی برای مدیریت موفق

یکی از مهارت های مدیران موفق قدردانی است. یک مدیر موفق می داند که باید قدر تیم و اعضای تیمش را بداند. این قدردانی می‌تواند به روشهای مختلفی انجام گیرد. یک روش ساده این است که مدیر از مسئول منابع انسانی سازمان، درخواست کند تا برای اعضای تیم لوح های تقدیر صادر شود. به هرحال راه های زیادی برای قدردانی کردن از کارمندان وجود دارند. اگر بتوانید به عنوان یک مدیر راه های کارآمد و موثر تر قدردانی را بیابید مطمئنا تاثیر مثبت زیادی بر روحیه کارمندان خود خواهید گذاشت. این تاثیرات مثبت در نهایت سبب ارتقای بهره وری کارمندان شما خواهند شد.

این مطلب ادامه دارد…

اینترنت اشیا یکی از اصطلاحاتی است که نام آن طی چند سال گذشته زیاد به گوش رسیده است. در واقع با گذشت زمان و ورود فناوری های پیشرفته و ابزارالات هوشمند، تکنولوژی رشد چشمگیری کرده است. در این شرایط وسایل الکترونیکی و هوشمند جدید با قابلیت های فراوان پا به عرصه گذاشتند. در این دوره محدودیت اینترنت به کمترین مقدار ممکن رسیده و انواع جدیدی از آن به مردم معرفی شده است.

یکی از پرکاربرد ترین آن ها، انواع اینترنت اشیا می باشد. در این مبحث قدرت و گستردگی اینترنت بیان می شود. در واقع بحث اینترنت بسیار فراتر از تلفن های همراه و کامپیوتر رفته و امروزه اینترنت به طیف گسترده ای از اشیا و محیط نیز رسیده است. این نوع اینترنت سیستم پیچیده و گسترده ای از ارتباطات را تشکیل می دهد. بسیاری از دستگاه های محاسباتی، ماشین آلات صنعتی و پیشرفته و حتی اشیا و افراد می توانند با تعامل در این شبکه با یکدیگر ارتباط داشته باشند.

شاید عده زیادی با مطالعه مطلب بالا سردرگم شوند و نتوانند درک درستی از حوزه های اینترنت اشیا داشته باشند. در ادامه سعی می کنیم مفهوم آن را ساده تر بیان کنیم. فرض کنید با تلفن همراه، تبلت یا کامپیوتر خود به اینترنت وصل شده و در حال مطالعه مطلب هستید. این امر برای همه به امری بدیهی و عادی تبدیل شده است. نکته قابل توجه اینجاست که اتصال به اینترنت فقط مربوط به موارد ذکر شده نیست بلکه تمامی اشیا جهان می توانند به اینترنت متصل شوند.

مثال هایی از انواع اینترنت اشیا

 

همان طور که گفته شد وسایل و اشیای زیادی امکان اتصال به اینترنت را دارند. در واقع هر وسیله یا دستگاهی که بتواند به اینترنت متصل شود و به صورت غیر مستقیم به تبادل اطلاعات بپردازد، می تواند به دستگاه اینترنتی اشیا تبدیل شود. این امر ساده ترین اشیا و پیچیده ترین آن ها را شامل می شود و هیچ محدودیتی در آن وجود ندارد. همین عوامل و عدم محدودیت این سیستم باعث بیشتر به چشم آمدن آن و در نتیجه استقبال صنایع مختلف از آن شده است.

به طور مثال لامپ های روشنایی ساده و رشته ای را تصور کنید. در صورتی که بتوان از راه دور و به کمک اینترنت و سایر دستگاه های هوشمند آن را روشن و خاموش کرد جز دستگاه انواع اینترنت اشیا محسوب می شود. این دستگاه می تواند حتی به سادگی انواع اسباب بازی ها باشد. در برخی موارد نیز این سیستم به قدری پیچیده و حیاتی می شود که می توان آن را به عنوان هواپیمایی بدون خلبان تصور کرد.

اشیایی که جز سیستم این اینترنت محسوب می شوند دارای تعداد زیادی حسگر می باشند. این حسگر ها در مرحله اول داده ها و اطلاعات را جمع اوری می کنند. پس از جمع اوری داده ها نوبت به تجزیه و تحلیل آن ها می رسد. برای پردازش نهایی اطلاعات باید به منبع تعیین شده ارسال شوند. تمامی این موارد تنها در چند ثانیه و حتی چند صدم ثانیه صورت می پذیرد. به این ترتیب حجم انبوهی از اطلاعات با دقت بالا توسط اشیا می توانند تبادل شوند.

مزایای استفاده از سیستم اینترنتی اشیا

 

انواع اینترنت برای بشر مزایای فراوانی داشته اند. ورود این نوع تکنولوژی باعث سهولت کار ها و فعالیت بهتر بشر و در نتیجه پیشرفت آن ها شده است. انواع اینترنت اشیا نیز از این قاعده مستثنی نبوده و توانسته است تحولی عظیم هم در زندگی و هم در کسب و کار افراد ایجاد کند. در فعالیت ها و حوزه های کاری مختلف از این اینترنت استفاده های مختلفی می شود که در ادامه برخی از آن ها را توضیح می دهیم.

طی هر فعالیت افراد برای پیشرفت و عملکرد بهتر باید از خروجی و نتیجه کار خود اطلاع داشته باشند. این امر تنها با بررسی دقیق اطلاعات مربوط به خروجی کار آن ها مشخص می شود. بنابراین عده زیادی از حسگر های اشیا برای کسب اطلاعات بیشتر درباره محصولات خود استفاده کرده اند. این حسگر ها با پردازش اطلاعات نشان می دهند محصولات آن ها چه عملکردی داشته و چقدر توانسته است کار کند.

این امر موجب می شود صاحبان مشاغل با نقاط قوت و نقاط ضعف محصولات خود بیشتر آشنا شوند. در نتیجه آن ها می توانند با گرفتن تصمیمات بهتر به بالا رفتن درجه کیفی تولیدات خود کمک کنند. سیستم های تهویه هوا و یا سیستم های امنیتی نیز از جمله مواردی هستند که در پرتو این نوع سیستم اینترنت فعالیت می کنند.

امروزه با پیشرفت صنایع و تولیدات بشر استفاده از اینترنت اشیا در جهان رو به افزایش است و روند صعودی را طی می کند. این سیستم در حوزه های زیادی مورد استفاده قرار می گیرد. با اطلاعات تبادل شده از طریق این سیستم تا به حال جان چندین نفر نجات یافته است. چرا که در حوزه پزشکی و سلامت نیز نقش آن پر رنگ شده است.

مدیریت زیر ساخت ها نیز از دیگر مواردی است که استفاده از این سیستم پرکاربرد در آن مزیت فراوانی به همراه داشته است. محققان و مهندسان هنوز هم در حال مطالعه و تحقیق برای گستردگی بیشتر این شبکه و استفاده بیشتر و بهتر از آن می باشند تا سطح رفاه زندگی بشر به بیشترین مقدار ممکن برسد.

 

شناخت انواع اینترنت

 

برای استفاده بهتر و پر بازده تر از سیستم این اینترنت بهتر است ابتدا با انواع اینترنت اشیا آشنا شوید. هر یک از این نوع سیستم ها ویژگی ها و کاربرد های منحصر به فردی دارند. افرادی که به خوبی با ویژگی هر نوع این سیستم آشنا باشند بهتر می توانند از آن ها در جهت رسیدن به اهداف خود کمک بگیرند.

به طور مثال یکی از پرکاربرد ترین و شناخته شده ترین مثال اینترنت اشیا نوع مصرف کننده آن می باشد. این نوع سیستم همان طور که نامش پیداست روی مشتریان و مصرف کنندگان متمرکز است. هدف از آن ارائه خدمات و محصولاتی است که مصرف کننده بتواند با استفاده از آن فعالیت های روزمره و حتی فعالیت های کلیدی خود را به آسان ترین شکل انجام دهد.

این مطلب ادامه دارد…

تیپ شخصیتی S از مدل DISC یکی از تیپ های شخصیتی جالب و جذاب می باشد. افرادی که این تیپ شخصیتی را دارند دارای ویژگی ها و رفتار های منحصر به فردی بوده که اطلاع یابی از آن ها از چندین جهت دارای مزیت است. به طور کلی در تست شخصیت شناسی دیسک چهار شخصیت معرفی می شود که شخصیت s یا با ثبات یکی از آن ها می باشد. رفتار ها و ویژگی های موجود در این تیپ شخصیتی دارای مزایا و معایب مختلفی است که در ادامه به بررسی آن ها می پردازیم.

افراد دارای این تیپ شخصیتی همان طور که از نامش پیداست دارای ثبات در رفتار های خود هستند. این امر آن ها را به افرادی امن و قابل اعتماد تبدیل کرده است. افراد با ثبات مهربان بوده و به خوبی می توانند در اجتماع قرار بگیرند. آن ها توانایی قابل توجهی در ایجاد آرامش دارند. همچنین این افراد در حفظ احساس درونی مثبت و با ثبات حتی هنگام مواجهه با مشکلات و چالش ها را دارا هستند.

افراد تیپ شخصیتی S از مدل DISC حس انسان دوستانه فراوانی دارند. آن ها در مواجهه با دیگران بسیار خوش برخورد بوده و در مواقع مورد نیاز به آن ها کمک می کنند. این افراد به طور کلی از تعریف و تمجید لذت برده و همواره دوست دارند مورد تشویق واقع شوند. در میان افراد با ثبات کمتر بحث و جدل دیده می شود. آن ها تا حد امکان از درگیری بحث دوری کرده و به دنبال فعالیت های آرام و به دور از استرس هستند.

تیپ شخصیتی S در دیسک دارای صبوری بالایی بوده و هنگام معاشرت های اجتماعی به سرعت احساس صمیمیت پیدا می کند. این افراد به طور معمول عاشق طبیعت بوده و به سفر کردن و حس تجربه های جدید علاقه دارند. همدلی و صداقت از دیگر ویژگی های مثبت افراد با ثبات می باشد. البته در برخی موارد سازگاری بیش از حد ممکن است برای آن ها مشکل ایجاد کند. بنابراین توصیه می شود این افراد همواره در رفتار های خود تعادل را برقرار کنند تا دچار چالش نشوند.

رفتار شناسی در تیپ شخصیتی S از مدل DISC

 

رفتار شناسی تیپ شخصیتی S از مدل DISC کمک می کند تا هنگام مواجهه با این افراد یا در صورت قرار گیری در این تیپ شخصیتی بتوانیم با درک بهتر به معاشرت بپردازیم. همچنین این امر به شناخت شغل های مناسب تیپ شخصیتی s کمک کرده و باعث شکوفایی استعداد های نهفته این افراد می شود. اگر بخواهیم به طور کلی بیان کنیم این افراد در موقعیت های مختلف بیشتر محافظه گر می باشند.

افرادی که در دسته تیپ شخصیتی S در دیسک قرار دارند از رفتار هایی که آن ها را در معرض توجه قرار دهد دوری می کنند. این افراد بیشتر روابط مثبت و پر از انرژی را تجربه می کنند. در برخی موارد تواضع و از خود گذشتگی آن ها باعث اولویت دادن به خواسته های شخص مقابل به جای شخص خود می شود. این امر ممکن است به آن ها آسیب وارد کند.

برای افراد با ثبات تغییر سخت است. آن ها بیشتر تمایل دارند روتین آرام و بدون دردسری داشته و آن را طی مدت زمان طولانی حفظ کنند. از نظر سرعت این افراد معمولی و حتی می توان گفت در سطح پایین قرار دارند. اگر تجربه همکاری با آن ها را داشته باشید ممکن است به سرعت متوجه این موضوع شوید. آن ها حتی اگر کار های فوری داشته باشند باز هم به آرامی فعالیت های خود را پیش برده و بسیار خونسرد عمل می کنند. این امر در بسیاری از موارد در محیط های کاری برای آن ها چالش ایجاد می کند. بنابراین بهتر است در صورت لزوم برای حل این مشکل به تراپیست مراجعه کنند.

 

 

شغل های مناسب تیپ شخصیتی s

 

یکی از مهم ترین مزیت های انجام تست شخصیت شناسی، آشنایی بیشتر با توانایی ها و روحیات شخصیت خود و تصمیم گیری بهتر در زمینه های مختلف زندگی می باشد. افرادی که استعداد ها و علایق خود را بهتر بشناسند هنگام انتخاب رشته تحصیلی یا شغل می توانند هوشمندانه تر عمل کنند. برای شخصیت های دیسک نیز شغل های مشخصی پیشنهاد می شود تا افراد با دید بهتر نسبت به خود بتوانند فعالیت کنند.

از جمله شغل های مناسب تیپ شخصیتی s مشاغلی هستند که ارتباط آن ها با افراد دیگر زیاد است. به طور مثال معاونت یا مدیریت گروهی از کارکنان یا نمایندگی خدمات برای افراد با ثبات مناسب است. آن ها معمولا متعهد به کار خود هستند. همچنین با رفتار خوبی که دارند می توانند در محیط کار میان کارکنان دیگر نیز احساس همدلی ایجاد کنند.

مشاغلی مانند برنامه ریزی نیز برای تیپ شخصیتی S در دیسک مناسب است. به همین علت این افراد در مراکز آموزشی نیز می توانند به خوبی ایفای نقش کنند. این افراد در کادر درمان نیز می توانند عملکرد فوق العاده ای داشته باشند. افراد مشغول در مراکز توان بخشی مانند فیزیوتراپی باید روحیه ای متواضع، با حوصله و مهربان داشته باشند. شخصیت های با ثبات با داشتن تمامی این ویژگی ها بهترین گزینه برای فیزیوتراپیست شدن محسوب می شوند.

افراد دارای تیپ شخصیتی S از مدل DISC به علت داشتن روحیه ای آرام برای انجام کار های هنری نیز مستعد هستند. طراحی گرافیک یا معماری از جمله مشاغلی است که این افراد می توانند در آن ها موفق شوند. طراحی لباس و حتی خیاطی نیز برای این افراد مناسب است. زیرا مشاغل نام برده نیازمند صبر و دقت و حوصله فراوان بوده که افراد با ثبات تمامی این ویژگی ها را در شخصیت خود دارا می باشند.

زبان بدن تیپ شخصیتی با ثبات

 

شناخت زبان بدن تیپ شخصیتی S از مدل DISC کمک زیادی به چگونگی برقراری ارتباط با این افراد می کند. زبان بدن می تواند نشان دهنده روحیات و تا حد زیادی هدف فرد مقابل باشد. بنابراین تحلیل زبان بدن هر تیپ شخصیتی از چندین جهت دارای مزیت است. افراد با ثبات معمولا آرام و با متانت رفتار می کنند. آن ها در محدود دفعاتی که وارد بحث و درگیری می شوند نیز در حرکات خود دقت داشته و کمتر به حرکت دست و عضلات صورت خود می پردازند.

معمولا افراد تیپ شخصیتی S در دیسک هنگام رو به رویی با افراد دیگر دارای لبخندی ملایم می باشند. این امر باعث ایجاد حس خوب در فرد مقابل و لذت بردن از هم صحبتی و معاشرت با آن ها می شود. در جلسات کاری نیز معمولا آن ها کمتر از دستان خود استفاده می کنند. در محدود دفعاتی که آن ها از دستان خود هنگام سخن گفتن استفاده می کنند نیز حرکت آن ها بسیار آرام و ملایم همراه با طمانینه و آرامش است. به طور کلی بدن آن ها همواره حالتی متواضع و فروتن داشته و در میان افراد با ثبات غرور و تکبر کمتر به چشم می خورد.

 

مقایسه تیپ شخصیتی s با سایر تیپ های شخصیتی دیسک

 

همان طور که گفته شد به طور کلی در شخصیت شناسی دیسک ۴ شخصیت تعریف می شود. این شخصیت ها به ترتیب Dominance، Influence ، Compliance و Steadiness می باشند. مفهوم تیپ های شخصیتی ذکر شده به ترتیب سلطه گرا، نفوذ گر، وظیفه شناس و با ثبات می باشد. افراد با ثبات و نفوذ گر نسبت به افراد سلطه گر یا وظیفه شناس برونگرا تر می باشند. آن ها در بیان احساسات خود نیز راحت تر عمل کرده و شخصیت سخت گیری ندارند.

افراد سلطه گر با وجود تلاش فراوان بیشتر اضطراب و استرس را تحمل می کنند. این در حالی است که افراد وظیفه شناس با تمرکز بر کیفیت و عدم توجه به نتیجه نهایی در عین فعالیت بدون نقص، استرس و اضطراب کمتری را تحمل می کنند. افراد با ثبات نسبت به دو شخصیت ذکر شده اراده و پشتکار کمتری دارند اما نمی توان توجه آن ها به دقیق و منظم انجام دادن کار ها را نادیده گرفت.

افراد تیپ شخصیتی S در دیسک نسبت به سایر تیپ های شخصیتی احساساتی تر می باشند. آن ها در بسیاری از تصمیمات خود نیز به احساسات درونی خود اعتماد کرده و طبق آن پیش می روند. در فعالیت های کاری شاید دقت آن ها کمتر از سایر تیپ ها باشد اما اخلاق و روحیه آرام آن ها همواره باعث جذب کارفرما ها می شود.

تیپ شخصیتی I از مدل DISC به تازگی زیاد شنیده شده است. انجام تست های شخصیت شناسی طی چند سال گذشته نیز از توجه زیادی برخوردار شده اند. افراد بسیاری در جست و جوی شناخت نوع شخصیت خود هنگام انتخاب شغل و حتی ازدواج می باشند. در این صورت آت ها با درک بهتر می توانند تصمیم گیری صحیح داشته باشند. این تست ها چندین مدل مختلف داشته و در وب سایت های مختلفی نام آن ها به چشم می خورد. یکی از معروف ترین و استاندارد ترین تست های شخصیت شناسی همان دیسک یا DISC می باشد.

در این تست مدل های شخصیتی متفاوتی با ویژگی های گوناگون به چشم می خورد. یکی از این شخصیت ها نفوذ گر یا به اختصار I می باشد. افرادی که در دسته تیپ شخصیتی I در دیسک قرار دارند دارای ویژگی های منحصر به فردی هستند. با شناخت این ویژگی ها بهتر می توانید با افراد محرک ارتباط بگیرید. همچنین می توانید در انتخاب شغل و حرفه متناسب به آن ها کمک کنید.

استفاده از تست مدل DISC مزایای بسیاری دارد. این مدل تست توسط روانشناسان ماهر طراحی شده و نتیجه آن با تا صد در صد می تواند تعیین کننده مدل شخصیتی فرد باشد. حتی برونگرا یا درونگرا بودن افراد نیز در این تست مشخص می شود. افرادی که با ویژگی های شخصیتی خود آشنایی بیشتری داشته باشند در رسیدن به اهداف خود موفق تر عمل کرده و نتایج مطلوبی کسب می کنند.

 

 

ویژگی های تیپ شخصیتی I از مدل DISC

 

به طور کلی در تست مدل DISC چهار الگو یا تایپ شخصیتی بیان می شود. یکی از این مدل های شخصیتی دیسک I می باشد. I مخفف Influence و به معنی نفوذ گر است. این افراد دارای شخصیتی تاثیر گذار می باشند. همچنین آن ها به راحتی می توانند از روش های مختلف به برقراری ارتباط و نفوذ به شخصیت دیگر افراد بپردازند. این ویژگی آن ها را از سایر شخصیت های دیسک متمایز کرده و به سمت برخی فعالیت های اجتماعی سوق می دهد. شناخت بیشتر این ویژگی ها افراد را به سمت آگاهی از شغل های مناسب تیپ شخصیتی i نیز حرکت می دهد.

تیپ شخصیتی I از مدل DISC متناسب برای شراکت نیز می باشد. افرادی که شخصیت نفوذ گر دارند اهل شراکت بوده و در واقع با برقراری ارتباط موثر می توانند در جلسات مشارکتی شرایط را به نفع خود تمام کنند. این افراد معمولا انرژی زیادی داشته و کار های خود را با اشتیاق و علاقه انجام می دهند. به همین علت در اکثر مواقع به موفقیت می رسند.لازم به ذکر است احساسات و احساس خونگرمی آن ها در صورتی می تواند مفید باشد که در حد متعادل نگه داشته شود.

تیپ شخصیتی I در دیسک افرادی برونگرا را شامل می شود. آن ها توانایی خوبی را در بیان احساسات و عقیده های خود در حضور دیگران دارا هستند. این افراد به علت سرکوب نکردن احساسات خود از روحیه شادتری برخوردار بوده و احتمال ابتلا به افسردگی در آن ها بسیار پایین است. خوش بینی از دیگر ویژگی های مثبت این تیپ شخصیتی محسوب می شود. آن ها با خوش رویی و خوش بینی به شخصیت افراد نفوذ کرده و آن ها را متقاعد می کنند. با توجه به این موارد تیپ شخصیتی I در جامعه شخصیتی تاثیر گذار و محبوب به شمار می روند.

 

شغل های مناسب تیپ شخصیتی I در دیسک

 

همان طور که گفته شد تیپ شخصیتی I از مدل DISC  افرادی پر جنب و جوش و مثبت گرا را شامل می شود. این گونه افراد حتی در شرایط سخت و هنگام مواجه شدن با چالش ها نیز می توانند نکات مثبت را استخراج کرده و روی آن ها تمرکز کنند. این گونه افراد متناسب برخی از شغل های کلیدی هستند. آن ها می توانند با داشتن عملکرد صحیح در آن ها به موفقیت های شگفت انگیزی دست پیدا کنند.

از جمله شغل های مناسب تیپ شخصیتی i می توان به فعالیت در آژانس های مسافرتی یا خرید و فروش ملک اشاره نمود. این افراد می توانند به راحتی طرف مقابل را متقاعد به خرید کرده و همواره به نفع خود و مجموعه عمل کنند. از آن جایی که روابط عمومی تیپ شخصیتی افراد نفوذگر بالاست آن ها در مشاغلی که در ارتباط مستقیم با جامعه و مردم قرار دارند نیز موفق عمل می کنند.

از دیگر شغل های مناسب تیپ شخصیتی I در دیسک می توان به کارگردانی نیز اشاره کرد. به طور کلی افراد نفوذگر توانایی خوبی در رهبری و هدایت دیگران دارند. آن ها به خوبی شرایط و موقعیت های مختلف را کنترل کرده و با ارائه راهکار های موثر محیطی بدون نقص برای کارکنان ایجاد می کنند. البته به علت برونگرایی و داشتن اشتیاق بالا و احساسات قوی در کار های هنری نیز توانایی بالایی دارند. برای آن ها انتخاب مشاغلی مانند طراحی گرافیک و یا معماری داخلی نیز توصیه می شود.

اهمیت شناخت تیپ شخصیتی

 

شناخت تیپ شخصیتی به ویژه در سنین پایین از اهمیت بالایی برخوردار است. افرادی که خود آگاهی داشته و بتوانند راه های درست برای نشان دادن توانایی های خود را انتخاب کنند، به جایگاه ویژه ای در آینده دست می یابند. تست های شخصیت شناسی از جمله دیسک کمک می کند تا جوانان بتوانند هنگام انتخاب رشته تحصیلی خود نیز با آگاهی و اطمینان بیشتر عمل کنند.

در شخصیت شناسی افراد با نقاط ضعف و نقاط قوت خود بهتر آشنا شده و از ورود به فعالیت هایی که با روحیات آن ها سازگار نیست جلوگیری می کنند. این امر موجب می شود تا نارضایتی از شغل کاهش یافته و فرد در آینده به رضایت نسبی از شرایط و فعالیت های زندگی خود برسد. افرادی که با شخصیت خود آشنا تر باشند در روابط خود نیز بهتر و موفق تر به ایفای نقش می پردازند.

این مطلب ادامه دارد…

تحلیل SWOT  و استفاده از استراتژی های مربوط به آن مزایای فراوانی برای افراد دارد. دانستن این علم و آگاهی از استراژدی های ماتریس کمک زیادی به برنامه ریزی بهتر و در نتیجه رسیدن موفقیت می کند. در واقع این استراتژی را می توان به صورت مربعی چهار ضلعی تشبیه کرد که هر ضلع آن لازمه رسیدن به اهداف و مقصود نهایی است.

در تحلیل SWOT فرد با چهار عنصر اصلی مورد نیاز برای رسیدگی به اهداف آشنا می شود. در واقع سوت مخفف چهار کلمه است که در ادامه هر یک از آن ها را معرفی می کنیم. S اولین حرف کلمه Strengths و به معنی نقاط قوت می باشد. این امر بدان معنا است که افراد باید هنگام شروع هر کار ابتدا با نقاط قوت خود و نکات مثبت موجود در کسب و کار موجود آشنا شوند.

W ضلع بعدی این مربع فرضی می باشد. این حرف نشان دهنده Weaknesses و به معنی نقاط ضعف است. این امر بر شناخت نقاط ضعف تاکید دارند. طبق این اصل افراد بهتر است حتما با نقاط ضعف خود آشنا شوند. در این صورت آن ها می توانند با تصمیم گیری بهتر منجر به بهبود روند کار خود شوند. سومین ضلع این مربع O و به معنی Opportunities و چهارمین ضلع  S و به معنی Threats  است.

سومین و چهارمین ضلع فرصت ها و تهدید ها را بیان می کنند. افراد باید بتوانند به خوبی فرصت های پیش رو را شناسایی کنند. همچنین در صورتی که هنگام شروع کاری از چالش های مسیر آگاهی داشته باشیم در شرایط سخت بهتر می توانیم تصمیم بگیریم. شناخت  استراتژی های swot کمک زیادی به برنامه ریزی اصولی و گام برداشتن در مسیر رسیدن به اهداف خواهد کرد. در این شرایط مسیر پیشرفت با اطمینان و سرعت بیشتر طی می شود.

مزایای استفاده از استراتژی های swot

 

بدیهی است داشتن اطلاعات کافی از ابعاد مختلف وضعیت و شرایط کنونی به گرفتن تصمیمات راهبردی تر در آینده کمک زیادی می کند. تحلیل SWOT دقیقا به همین موضوع می پردازد. شناخت استراتژی های swot  از چندین جهت حائز اهمیت است که در ادامه به برخی از آن ها می پردازیم. اولین و مهم ترین مزیت شناخت ماتریس سوات، کمک به توسعه کسب و کار و یا ارتقا سطح کیفی و کاربردی محصولات تولیدی می باشد.

همچنین ماتریس سوات باعث کاهش ایراد ها و نقص های موجود در کار تا کمترین حد ممکن می شود. در صورتی که افراد پیوسته نقاط قوت و نقاط ضعف را شناسایی کنند می توانند با تثبیت نقاط مثبت و از بین بردن نقاط ضعف روز به روز به برند موفق تری تبدیل شوند. در این روش تحلیل هیچ گونه محدودیتی وجود نداشته و فرد با سوالات نامتناهی می توانند به طور دقیق نسبت به شرایط موجود اطلاع کامل پیدا کنند.

مزیت های به کار گیری استراتژی های swot به موارد ذکر شده محدود نمی شود. در واقع این علم باعث آگاهی بیشتر نسبت به شرایط بازار کار و در نهایت به اطلاع یابی از وضعیت رقبا منجر می شود. افراد در این صورت می توانند با مشارکت یکدیگر تصمیمات موثر تری بگیرند. نقاط قوت و ضعف ممکن است ناشی از عدم استفاده صحیح از بخش و منابعی خاص باشد. بنابراین ماتریس سوات در نهایت می تواند به شناخت بهتر منابع نیز منجر شود.

انواع استراتژی های swot

 

انواع گوناگونی از استراتژی های swot وجود دارد. شناخت تمامی استراتژی های مربوط به تحلیل SWOT برای موفقیت در هر کسب و کاری لازم است. به طور مثال یکی از پر بازده ترین این استراتژی ها، استراتژی تهاجمی می باشد. این نوع روش بیشتر با تکیه بر نقاط مثبت پیش می رود. طبق آن افراد با نقاط مثبت کار خود خدمات بهتری ارائه داده و از سایر رقبا پیشی می گیرند.

استراتژی رقابتی نوع دیگری از انواع استراتژی های swot است. این امر بیان می کند که باید بتوانید با شناخت نقاط مثبت و ضعف تهدید ها را کاهش دهید و از بروز چالش های احتمالی جلوگیری کنید. استراتژی محافظه کارانه بیشتر به شناخت و استفاده صحیح تر از فرصت ها تاکید می کند. طبق آن افراد باید با استفاده از موقعیت های پیش آمده تصمیماتی کلیدی و تاثیر گذار گرفته و برای مدتی بدون نیاز به تبلیغ همچنان شناخته شده بمانند.

شناخت تمامی این موارد و ماتریس تجزیه و تحلیل swot نوعی سرمایه گذاری محسوب می شود. در صورتی که فرد در همان ابتدای شروع کار انرژی و وقت خود را برای تحلیل SWOT بگذارد، می تواند آثار آن را خیلی سریع مشاهده کند. برنامه ریزی اصولی یکی از لازمه های رسیدن به موفقیت است. باید به یاد داشته باشید برای طراحی برنامه ای دقیق و نتیجه بخش باید اطلاعات کامل و آگاهی از شرایط موجود بالا باشد. بنابراین تحلیل این اطلاعات هم بر زمان حال و هم آینده تاثیر فراوانی می گذارد.

 

آشنایی با نحوه نوشتن اصولی Swot

 

ماتریس تجزیه و تحلیل swot به دو امر مهم می پردازد. بررسی عوامل داخلی برای رشد و پیشرفت و بررسی عوامل خارجی برای تصمیم گیری بهتر جهت سبقت از رقبا. نحوه نوشتن این اطلاعات و تحلیل آن ها باید طبق روش های اصولی انجام شود تا بیشترین بازدهی ممکن را برای کسب و کار داشته باشد. در اولین مرحله برای نوشتن ماتریس سوات باید نقاط قوت به صورت دقیق و شماره گذاری شده نوشته شوند.

همان طور که گفته شد نقاط قوت می توانند به نفع مجموعه به کار گرفته شوند. شناخت و ارتقا آن ها به تصمیم گیری بهتر و برداشتن قدم های مطمئن تر به سمت موفقیت کمک می کند. لازم به ذکر است نقاط قوت باید شامل مواردی باشند که در شما وجود دارند اما در رقبا دیده نمی شوند. در صورتی که عاملی هم در کسب و کار شما و هم رقبا وجود داشته باشد نمی توان نام آن را نقطه قوت گذاشت.

در قدم بعدی برای تحلیل Swot باید نقاط ضعف را به صورت طبقه بندی شده لیست کنید. نقاط ضعف نیز جز عوامل داخلی محسوب می شوند. آن ها کاملا تحت کنترل شما بوده و با از بین بردن آن ها می توانید راه یک شبه را چند ساله طی کنید و نتایج را حسابی تغییر دهید. در سومین مرحله نحوه نوشتن Swot فرصت ها باید نوشته شوند.

این مطلب ادامه دارد…